محمدرضا میرزایی

محمدرضا میرزایی متولد ۱۳۶۴و دانشجوی دکترای تاریخ هنر در دانشگاه کالیفرنیا، سانتا باربارا و فوق لیسانس هنرهای زیبا از دانشگاه پنسیلوانیا در آمریکا می باشد. او از سال ۱۳۸۵ فعالیت حرفه ای خود را با گالری ها آغاز کرده و تا کنون چندین نمایشگاه گروهی و انفرادی در داخل و خارج از کشور داشته است. از آثار میرزایی چهار کتاب عکس نیز در آمریکا و ایتالیا به چاپ رسیده است.
نمایشگاههای انفرادی و دو نفره :
«عکسهای جدید»، گالری اُ، تهران، ایران (۱۳۹۷) / «اگر که نگفت دوستت دارد»، گالری واکس پاپیولای، فیلادلفیا، آمریکا (۱۳۹۶) / «دوباره یکبار دیگر»، گالری اُ، تهران، ایران (۱۳۹۵) / «تا زود»، گالری مایکمرا، راونا، ایتالیا (۱۳۹۴) / «عکسهای جدیدتر»، گالری اُ، تهران، ایران (۱۳۹۳) / «عکسهای جدید»، گالری شماره شش، تهران، ایران (۱۳۹۳) / آلته کرون، بیل/بین، سوییس (۱۳۹۱) / گالری دوس کازاس، بوگوتا، کلمبیا (۱۳۹۰) / گالری فوتولوفت، مسکو، روسیه (۱۳۸۹) / گالری راه ابریشم، تهران، ایران (۱۳۸۹) / گالری امپتی کوارتر، دوبی، امارات (۱۳۸۸) / گالری سیحون، تهران، ایران (۱۳۸۷) / گالری سیحون، تهران، ایران (۱۳۸۶)
اولین مسئله ای که با دیدن عکسهای میرزایی با آن مواجه می شویم، این است که تا کجا مستند و از آن به بعد ساختگیست.
گلارا جهانیان درباره عکسها می گوید: «تصاویر او اغلب سردند؛ نه تنها به این معنا که رنگ غالب این آثار سرد است و نور فلش گهگاه بر این سردی میافزاید بلکه رویآورندگی بیحواس و بیمیل این عکسها به جهان نیز شاهدی دیگر بر این ادعاست.
میرزایی در عکسهایش، آنقدر بر نور به عنوان متریال اصلی عکاسی تاکید میکند که در عکسهایی، نور به جای دیدن، باعث ندیدن ما میشود و تصاویر در مواقعی معادلی تصویری برای «شکست» میشوند.» درست است که عمدتا انسانها پشت به دوربین اند اما در نمایشگاه آخر در گالری اُ ، چهره ها گاهی در عین صمیمیت به دوربین زل زدهاند و حتی میخندند و گاهی نقطه دیگری را نگاه میکنند. اما هنوز نور پر حجم و همیشگی میرزایی میان چیزی که میبینیم و خود آن چیز، فاصله میاندازد. این نور مدلها و چیزها را برای لحظهای کوتاه، از آنجا که هستند جدا میکند و در صحنهای دیگر مینشاند.
عکسهای او دعوت به توقف بر ادراکهای آنی بیناییاند که عموماْ به فراموشی سپرده میشود. گرامیداشت آنچه اتفاقی، جزئی و گذراست.
برای دیدن عکسها در اندازه بزرگتر کلیک کنید: