گفتگو با شقایق احمدیان: من دنیای خودم را زندگی می کنم
تهیه و تنظیم فاطمه طراح
شقایق احمدیان متولد ۱۳۷۴ در مازندران و فارغ التحصیل رشته نقاشی از دانشگاه سوره است. او تا کنون در نمایشگاه های انفرادی و گروهی بسیاری چه در داخل کشور و چه خارج از کشور شرکت کرده است. در کارنامه احمدیان تجربه کیوریتوری نمایشگاه نقاشی نیز دیده می شود. احمدیان را می توان از هنرمندان پر کار که از تجربه های تازه نمی هراسند دانست. او در نمایشگاه اخیرش در گالری پروژه های آران دست به تجربه ای متفاوت از کارهای قبلش زد و با سبکی متفاوت از آنچه تا کنون کار کرده بود فضایی جدیدی خلق کرد که بهانه ای شد برای گفت و گوی فاطمه طراح با این هنرمند.
در نمایشگاه اخیر شما بیش از همه، نوعی فضای گروتسکوار به چشم میآمد. آیا میشود کمی در این باره و فضای کارهایتان توضیح دهید؟
به نوعی میتوانم بگویم فضا خودش شکل گرفته. همه آدم ها برای من همین شکلی هستند. جالبه حتی نقاشیهایی که در سن هشت یا نه سالگیام هم کشیدهام، آدمها مشابه کارهای الانم هستند. به نقل یکی از دوستانم انگار ذهن من فیلتری دارد که اینگونه میبینم. برایم بسیار لذت بخش و جالب بود که فضای ذهنی من به چه اندازه میتواند برای مخاطبانم عجیب و غریب باشد. در صورتی که برای خودم اینگونه نیست و بسیار شبیه واقعیت هستند. بسیاری از هنرمندان با مطالعه، موسیقی، دیدن فیلم یا راه های مختلف سعی در الهام گرفتن برای کارشان دارند؛ اما برای من فضا خودش شکل گرفته، من آدمها را همان گونه که می بینم می کشم. این فضای خلق شده چیزی نبوده که من زیاد دستکاریش کنم تنها آنچه که در ذهنم بوده صادقانه روی بوم پیاده کردم. نه به دنبال فروش و نه جلب توجه مخاطب بودم، البته که اینها برایم اهمیت دارند اما اولویت نیستند.
پس به نوعی می توان گفت این گروتسک چیزی درونی و ناخودآگاهاست.
قطعا درونیست، حتی در کارهای قدیمیام که سبک دیگری داشتند. شکل گیری فضای نقاشی ها کاملا درونی و ناخوآگاه هستند. زمانی که از ناخودآگاه بودن فضای نقاشیهایم صحبت میکنم باید این را هم در نظر گرفت علارغم صبحت های دیگران که من را خود آموخته می داندد اید بگویم من نقاشی را بلد هستم و در رشته نقاشی تحصیل کردهام. شاید جالب باشد که بگویم من اولین نمایشگاهام هفده سالگی در گالریی قدیمی به نام هفت آینه در شهر ساری بود. همچنان نیز علاقهمند به شرکت در نمایشگاههای گروهی شهرستان ها هستم و بنظرم باید حضور به عمل آورد تا شاید بتوان دید ها را به نوعی تغییر داد.
علت استفاده شما از احجام سه بعدی در کنار آثار دو بعدیتان چیست؟ و چه رابطهای میانشان برقرار است؟
نقاشی ها باعث بوجود آمدن مجسمهها شدند و حس کردم این حرکت میان فضا دو بعدی و سه بعدی به تاثیر گذاری اثر بر مخاطب میافزاید. دوست داشتم مخاطبان در مواجه با اثر خودشان را در آن فضا احساس کنند و فضای کارها بر آنها تاثیر بگذارد. من کار با دست را دوست دارم و این امر در کنار متریال راحت به من کمک کرد همانگونه که با رنگها برخورد می کنم با مجسمه ها نیز رفتار کنم. نمی دانم در آینده این کارهای مجسمه را ادامه می دهم یا نه، به هر حال من خودم را بیشتر نقاش می دانم تا مجسمه ساز.
آیا شما با این فضای جشن گونه آثارتان در پی دعوت مخاطبین به نوعی فضای مهمانی و جشن هستید یا آنکه این فضا بیانگر ذهنیت ناخودآگاه خودتان است؟
به نوعی فضای کارها به تجربیات شخصی که در زندگی داشته ام بر میگردد و همان گونه که آقای بابک توانایی در نقد نقاشیهایم نوشتند《مرلین منسون در لباس مرلین مونرو》از نظر من زشتی در دل همان زیبایی است و اینها با هم زندگی را میسازند. دوست داردم مخاطبان با ذهنیت خودشان با آثارش مواجه شوند و با اختیار، برداشتی مستقل از نقاشی ها داشته باشند. ترجیح میدهم نقاشی هایم مانند زندگی فضایی مبهم از شادی و غم باشند. به من انتقاد شده چرا نمایشگاهت استیتمنت نداشته است. به نظرم این یک امر شخصیست شما خودتان انتخاب می کنید استیتمنت داشته باشید یا خیر. من نمی خواهم درباره آثارم حرف بزنم یا بگویم راجع به جنگ، سیاست یا زن است، نمیخواهم روی اثر عنوان بگذارم. از نظر من کار می تواند آزاد باشد تا هر فکری می خواهند درباره اش بکنند.
در کار های شما ساختار روایی دیده میشود. آیا میتوان آثار شما را به نوعی تئاتر تصاویر تشبیه کرد؟
بله، کارهای من روایت غیر خطی دارند. تمرکز من بیشتر بر فرم، رنگ و ترکیب بندی است. فکر نمیکنم چی بکشم فقط فکر میکنم چطور بکشمش زیرا مفهوم برای من حل شده است.
عناصر تکرارشونده بسیاری را میتوان در آثار شما مشاهده کرد. آیا این عناصر مانند کیک تولد، نسبتی با ناخودآگاه شما دارند؟ یا صرفاً موتیف هایی تکرار شوندهاند؟
عنصر تکرار شونده به نوعی اِلمانی برای اصرار ورزیدن بر روی فضایی است که میخواهم در اثر وجود داشته باشد. برای مثال کیک تولد هم فرم آن برایم جالب است و هم ابزاری برای نشان دادن فضایی جشن گونه در نقاشیهایم. برای من تاثیر گذاری بر مخاطبان و مشاهده بازخورد آنها بسیار مهم است و زمانی که حس کردم آن خانم مدل به فضای کار هایم نزدیک است او را به کار هایم اضافه کردم من برای یک ویدئوی یک دقیقه ای نمایشگاهم به دنبال یک چهره و مدل خاص می گشتم که این مدل از نظرم واقعا خاص بود که هم در ویدئو و هم در روز افتتاحیه بر روی صورتش کار کردم و اینگونه است که گاهی با مجسمه، گاه ویدئو و گاهی نیز انسان سعی بر گسترش و تاثیر گذار تر کردن آثارم دارم. من فقط زیسته خودم را به صورت ناخودآگاه بیان میکنم.