گذر از تاریخ هنر به علم تصویر، امیر نصری
گذر از تاریخ هنر به علم تصویر، این عنوان کتاب امیرنصری است که توسط انتشارات فرهنگستان هنر منتشر شده است. کتابی کم حجم که تلاشش بر معرفی رویکرد معاصر به تصاویر است و بیان می کند که در رویکرد سنتی، تصویر در حکم یک ابزار است و در آن به معنای تصویر و مطالعات تاریخی توجه می شود، در حالیکه در رویکرد معاصر به تصاویر، به عنوان امری مستقل نگاه می شود و رسانه ی تصویر مورد مطالعه قرار می گیرد.
سوال کلیدی ای که کتاب با آن آغاز می شود این است که :
آیا باید تاریخ هنر را در چارچوب یک علم تصویر عمومی قرار دهیم یا خیر؟
و در پاسخ به این پرسش از سه رویکرد کلی یاد می کند :
- نخست رویکرد مورخان هنری که به علم تصویر توجه دارند،
- دوم رویکرد متخصصان تصویری که به تاریخ هنر توجه دارند،
- سوم رویکرد مورخان هنری که بسیاری از موضوعات علم هنر[۱] را به عنوان بخشی از علم تصویر در نظر می گیرند.
کتاب، پاسخ به پرسش خود را در دو بخش با نام های «سنت آلمانی زبان و پیدایی علم تصویر» و «سنت انگلیسی زبان و پیدایی مطالعات تصویری» پی می گیرد که از لحاظ زمانی با هم همپوشانی دارند.
در بخش نخست آرای پژوهشگران آلمانی این حوزه به طور خلاصه مطرح می شود:
زاکس-هومباخ[۲] تاریخ هنر را صرفا یک رشته در کنار سایر رشته ها برای بحث در باب تصویر می داند بنابراین علم تصویر از نظر وی یک رشته جدید و مجزا نیست بلکه جنبه تکمیلی برای سایر رشته ها دارد. وی اعلام می کند که در تصویر چیزی وجود ندارد که با دستور زبان یا نحو زبان متناظر باشد در واقع تصاویر از متون مکتوب متمایزند و با استناد به این گفته به نقد نشانه شناسی می پردازد و می گوید نه تنها نشانه شناسی دچار فرمالیسم افراطی است، بلکه به تبیین مکانیسم معنا می پردازد و در عمل به تفسیر هنری توجه ای ندارد.
پژوهشگر بعدی که از او یاد می شود بردکامپ[۳] است. او در علم تصویر مورد نظرش میان تصاویر هنری و غیرهنری تفاوتی قائل نیست و به دنبال جایگزینی علم تصویر به جای تاریخ هنر است و بر این باور است علم تصویر بی آنکه محدودیت های تاریخ هنر را داشته باشد می تواند به مباحث اصلی تاریخ هنر بپردازد. برای مثال او در کتابی که در خصوص طراحی های گالیله منتشر کرده است، این طراحی ها را فقط گونه ای تصویرسازی نمی داند که گالیله برای بیان نتیجه پژوهش هایش از آن ها استفاده کرده است، نتایجی که از طریق زبان نیز قابل انتقال بودند، بلکه آن ها را صورتی از اندیشیدن تصویری(Visual Thinking) می داند که گالیله را به کشفیات مهم علمی قادر ساختند. بردکامپ هم چنین در مورد داروین استدلال می کند که تصاویر مرجان ها وی را در رسیدن به اکتشافاتش یاری کرده اند.
اما جالب توجه است که قبل از این پژوهشگران، ابی واربورگ[۴] نیز به نوعی در صدد تبدیل تاریخ هنر به علم تصویر بر آمده بود. وی تاریخ هنر را زیرمجموعه ی علم فرهنگ در نظر گرفت و مطرح کرد که تاریخ هنر به هنر والا اختصاص ندارد و شامل کلیه تصاویر می شود بنابراین کتاب های نجومی، طبی و عکس های مطبوعاتی و غیره می توانستند موضوع مورخ هنر تلقی شوند.
کمی جلوتر کتاب نظر بلتینگ[۵] و بوهم[۶] را بیان می کند: بلتینگ بر این باور است تصاویر از ویژگی های خاص خودشان برخوردارند و ذیل نظریه های زبان شناختی در خصوص معنا و تفسیر نمی گنجند و بوهم معتقد است که تصاویر طریقی از اندیشیدن و سخن گفتن را ارائه می دهند که در چارچوب کلمات نیست. وی با طرح دیدگاه خود در تلاش برای بسط تاریخ هنر به علم تصویر است.
بخش دوم که دیدگاه پژوهشگران انگلیسی زبان است با آرای میچل[۷] آغاز می شود. از آن جا که میچل کار خود را به عنوان یک پژوهشگر ادبیات شروع کرد، نسبت میان بیان لفظی و بیان تصویری مهم ترین موضوع تمرکز اوست. میچل مطرح می کند که نمی توان از یک رسانه تصویری محض سخن گفت و فرض چنین رسانه ای خطاست. او می گوید رسانه ها در هم ادغام می شوند، یعنی متن، تصویر و صدا جدای از هم نیستند. بنابراین فرآیند نگاه کردن فقط یک امر اپتیکی نیست و با امور دیگر در ارتباط است. از این لحاظ نه ادبیات صرفا مبتنی بر متن است و نه نقاشی صرفا مبتنی بر تصویر.
نظریه پرداز بعدی که نظریاتش مورد بررسی قرار می گیرد الکینز[۸] است. او بیان می کند که تفکیک تصاویر هنری و غیرهنری از جانب تاریخ هنر تفکیک چندان دقیقی نیست. وی می گوید تمامی تصاویر به قلمرو تصاویر هنری اختصاص ندارند اما مثلا تاریخ هنر به تصاویری از قرون وسطی که مطابق ارزش های اومانیستی هنر و زیباشناسی پدید نیامده اند به دیده تردید می نگرد و بعدتر بیان میکند که برخی تصاویر نه کارکرد هنری و زیباشناختی دارند و نه کارکرد دینی و آئینی. چنین تصاویری صرفا حامل اطلاعات هستند. همین مساله نشان می دهد که تاریخ هنر جز کوچکی از مطالعات تصویری است و نمی توان بخش اعظم مطالعات تصویری را به مباحث تاریخ هنر اختصاص داد.
هدف از بیان موجز نظریات این پژوهشگران در حوزه علم تصویر و یا مطالعات تصویری آشنایی با این مبحث به شکل خلاصه بود و بیان این نکته که قرار دادن تاریخ هنر در زیرمجموعه علم تصویر اصلا چه قدر ممکن است و در صورت ممکن بودن، نظریه پردازان این حوزه را با چه چالش هایی مواجه خواهد کرد. برای آشنایی بیشتر با این مبحث خواندن کامل این کتاب کوچک و جذاب به شدت توصیه می شود.
بر گرفته از : کتاب گذر از تاریخ هنر به علم تصویر، نویسنده : امیرنصری، انتشارات فرهنگستان هنر، چاپ اول ۱۳۹۴، تهران
[۱] Kunstwissenschaft
[۲]Sachs- Hombach
[۳] Bredekamp
[۴] Warburg
[۵] Belting
[۶] Boehm
[۷] Mitchell
[۸] Elkins