کتاب گال گال گالری کریم امامی
کتاب گال گال گالری کریم امامی (مروری بر رویدادهای هنرهای تجسمی ایران ۱۳۴۰) که توسط انتشارات نیلوفر با ترجمه مهران مهاجر چاپ شده است.
یادداشت گردآورنده
کتاب حاضر منتخبی است از مقاله هایی که کریم امامی در سال های دهه ۱۳۴۰، به زبان انگلیسی، در روزنامه کیهان اینترنشنال می نوشت. امامی در آن دوران می کوشید مهمترین رویدادهای فرهنگی و هنری روز را پوشش بدهد.
اصل انگلیسی این مقالات در کتابی مشروح تر (شامل نوشته هایی درباره سینما، تئاتر، ادبیات، و هنرهای تجسمی در امریکا به چاپ رسیده است. انتخاب و ترجمه مقاله های مربوط به هنرهای تجسمی به چند انگیزه صورت گرفته است:
نخستین بار است که رویدادها و خبرهای هنری- فرهنگی حدود نیم قرن پیش به این شکل مستند می شود. نقد آثار هنری، آن هم هنر معاصر، پیش از آن به ندرت در رسانه ها دیده می شد. در حقیقت، به جرات می توان ادعا کرد این مقاله ها سرآغازی برای آشنا کردن خوانندگان با پدیده نقد هنری نوین، با نثری روان و شیوا و بی تکلف، بوده است.
بیش از سه نسل، از زمان نگارش این مقالات، به عرصه رسیده اند و تنها اندکی از آنان با اتفاقاتی که نیم قرن پیش در عرصه هنر و فرهنگ کشورشان روی می داده آشنا یا از آن باخبرند.
بسیاری از هنرمندانی که نامشان در این نوشته ها هست یا برای ار بار معرفی می شده اند، یا در آن زمان، جوانانی مستعد و در آغاز راه بوده اند؛ شماری از آنان امروز از سرآمدان کار خود هستند؛ برخی حتی شهرت بین المللی دارند. آشنایی با سیر تحول کارهای آنان می تواند آموزنده باشد.
این مجموعه، برای هر پژوهنده هنر معاصر در ایران، مرجعی راه گشا و آگاهی بخش خواهد بود.
ممکن است خوانندگان بپرسند چرا برخی مقاله ها تاریخ ندارند؟ این مقالات از روی بریده جراید کهنه و گاه پاره ای حروفچینی شده اند که تاریخ خیلی هاشان، که در گوشه بالای سمت راست روزنامه بوده، از بین رفته یا بر اثر تجلید آرشیو قابل یافتن نبوده است. کوشیده ام تا حد ممکن از حافظه کهنه و مخدوشم برای جای دادن آنها به ترتیب تاریخی استفاده کنم. اگر کسی متوجه خطاهای احتمالی شود و آنها را تذکر بدهد، صمیمانه سپاسگزار خواهم شد و در چاپ های بعدی اصلاح خواهم کرد.
گردآوری و نشر این مقالات میسر نمی شد، اگر یاری دوستان موافقی همراهم نبود: علی بخشی، که با پیگیری و ماهها جست و جو در آرشیو کتابخانه ملی موفق شد برخی مقالات را بیابد و زیراکس کند؛ هاله انواری، که تمام مقالات را خواند و در انتخاب آنها نقش مؤثری داشت؛ مهران مهاجر، که با تمام مشغله و گرفتاری های روزمره اش آنها را ترجمه کرد؛ و حسین کریمی، که همواره باور نشر آثار کریم امامی بوده است. قدردان آنان هستم و خواهم ماند.
یادداشت مترجم
کتاب پیش روی شما برگردان گزیده ای از نوشته هایی است که کریم امامی در دهه ۱۳۴۰ درباره هنرهای تجسمی، هر هفته در روزنامه کیهان اینترنشنال به زبان انگلیسی می نوشت. خانم گلی امامی، از سر لطف، از من خواستند تا این نوشته ها را به فارسی برگردانم. این لطف تجربه ای جذاب و البته مخاطره آمیز برای من رقم زد، تجربه ترجمه نوشته های کسی که سیمای باوقار و مهربان او در کتاب فروشی زمینه پیش چشمانم بود، و باید می کوشیدم آراء منتقدانه او را به درستی منتقل کنم. در برگردان نوشته های کریم امامی، کوشیده ام به لحن و زبان او نزدیک شوم. اگر چنین شده، شاید دست آمد آن آمدوشدهای پنج شنبه های «زمینه» باشد و اگر هم نشده، از کم توانی من بوده است. اما آیا ترجمه این نوشته ها – که بیش از چهل سال پیش، خطاب به مخاطبان عمدتا غیرایرانی، نوشته شده اند – فایده یا ضرورتی دارد؟
کریم امامی را مترجم، ویراستار، و فرهنگ نگار می خوانند؛ اما او از جمله پیشگامان نقد هنری در ایران نیز بود. امامی فعالانه در فضای هنری سال ها حاضر بود و در فهم و توصیف و تبیین جریان های هنری و آثار نرمندان بسیار کوشید. همو بود که نام «مکتب سقاخانه» را بر یکی از جریان های پیشگام هنری ایران نهاد.
باری، نوشته های کوتاهی که خواهید خواند نگاهی چندوجهی به هنردارند و واجد چندین ویژگی برجسته هستند؛ امامی، با اینکه اند لفاظی و طرح قالب های نظری پرطمطراق می پرهیزد، موشکافانه . باریک بینانه سویه هایی معنادار از جریان های هنری و کار هنرمندان را به ما نشان می دهد؛ از جمله به رابطه میان تکوین آثار هنری و اقتصاد هن اشاره می کند؛ از ضرورت وجود نهادهای هنری و نقش آنها سخن به میان می آورد؛ در باب نحوه نمایش و عرضه آثار بحث می کند؛ و آنگاه که به خود کارها می پردازد، رابطه آنها با سنت تصویری ایران و جریان های غربی هم روزگار را می کاود، و گرته برداری بی معنا از آن سنت و الگوبرداری انفعالی از این جریان ها را نقد می کند و، در عین حال، بهره برداری خلاقانه برخی هنرمندان از امکانات تاریخی و معاصر را نشان می دهد – شگفت آنکه (البته شاید به واسطه شکل نگرفتن ذهنیت تاریخی و انتقادی این نکته چندان هم عجیب نباشد) هنوز هم در هنر امروزمان با همین معضل دست و پنجه نرم می کنیم. امامی همچنین، در بررسی آثار هریک از هنرمندان، به کاوش در مسئله مهم استمرار در شیوه بیان و خطر ملازم آن، یعنی تکرار و ملال، و در مقابل آن دگردیسی سبکی و نوآوری مدام و مخاطره ملازم آن، یعنی در غلتیدن در موج های ناپایدار هنری، می پردازد.
تصویری که امامی از هنر ایران در دهه چهل به دست می دهد موجر روشن، دقیق و زنده است. نوشته های کریم امامی برای نگارش م روایتی از تاریخ هنر ایران اسنادی ارزشمند است.