کتاب بازیابی امر محسوس نوشته مجید اخگر
نام کتاب: بازیابی امر محسوس (هفت گفتار در زیبایی شناسی)
The Retrieval of the Sensible| Seven Essays in Aesthetics|
بازیابی امر محسوس به قلم مجید اخگر، دارای هفت مقاله در باب زیباییشناسی است. در هر مقاله با گفتار مختص به خود به تفسیر و ارائهی معنی تجربهی زیبایی شناختی به مخاطب میپردازد؛ این کتاب حول محور همین مبنا از تعاریف هنر و نظریات فیلسوفان مربوطه نیز غافل نیست.
در ابتدای این کتاب شرحی کلی از بوجود آمدن رشته زیباییشناسی اینگونه آمده است که فلسفهی زیباییشناسی به نوعی با الکساندر باومگارتن آغاز شد و به شکلی دیگر با ایمانوئل کانت به تجلی رسید. چرا که در آن اوامر حس پذیر در قلمرویی جداگانه واقع میگردند که البته زیبایی شناسی در کانت به معنای حس پذیری بود.
مجید اخگر در این کتاب بیان میکند که اثر هنری درواقع از منظر کانت، غایتمندی بدون غایتِ مشخص است. امر زیبایی شناختی کانتی یعنی تجربهای تهی از محتوا. او مدعی است که در فلسفه کانت اثر هنری خلق شده درواقع صدای درون انسان و یا همان خالق اثر است و مستقیم به استعداد و احساسات درونی وی گره خورده است و به عینیت مبدل گردیده است.
در این کتاب تعریف زیبایی شناسی در اصل به «ترکیب جزء و کل، و یا امر حسیات و مفاهیم» اطلاق گردید است. همچنین در ادامه بیان میشود که اثر هنری در جامعه پسا کانتی مبدل به دیالکتیکی میان جزء و کل و فرد و اجتماع گردید؛ درواقع به نوعی مکمل و تکمیل کنندهی مفهوم آن؛ چرا که هنر شکاف میان سوژه و ابژه را از طریق حکم زیباییشناختی تکمیل میسازد.
از طرفی در این کتاب اینگونه بیان میشود که زیبایی شناسی در برههای از تاریخ بوجود آمد که هنر در حال آزاد شدن از بندها و عناوین و رسالتهای خود شده بود. مثالی که کتاب در این باب نقل میکند نشان میدهد هنر در عصر قدیم به منظور غایتی است، یعنی از برای غایت تعیین شده خلق میشد و در عصر مدرن و بعد از پدید آمدن زیبایی شناسی، شخصیتر و بیکارکرد و صرفاً به منزلهی تجربهی زیبایی شناسی تبدیل شد. به بیان دیگر هنر جدید و مدرن با آزادی خود، بیشتر به شعار هنر برای هنر تن داد و این شعار به سرلوحهی هنرمندان رمانتیک مبدل شد. هرچند اندیشهی پساکانتی مخصوصاً هگل کاملاً با این شعار و اندیشه در مخالف بود.
در نتیجه آنچه در عصر پسا مدرن با آن مواجهایم این است که مطرح کنیم هنر واقعاً چیست و تکلیف آن چه میشود؟ این پرسشها درواقع مسائلهای بودند که فلاسفهی پیش از کانت درصدد و تعیین رسالت برای آن بودند اما آنچه در جریان مدرنیته رخ داد آزادی هنر از هرگونه غایت و رسالت بود. بنابر این سوالی که در گذشته و تاریخ دور هرگز مطرح نمیشد، امروزه مطرح است. زیرا در دوران پیش از مدرنیته، هنر همواره رسالتی معین و مترادف با صنعت داشت و هدف آن گویا بود. بدین شکل این پرسش که «هدف هنر چیست؟» خود مقولهای کاملاً مدرن است.
مقالهای دیگر از این کتاب بیان میدارد که تجربهی زیباییشناختی که برآمده از حسیات و التذاذ است، فراتر میرود و به نوعی خاص از تجربه و شناخت مبدل میگردد. همچنین این مقاله بیانگر دیالکتیکی میان هگل و کانت است. دیالکتیکی که دوتعریف مجزا از تجربهی زیبایی شناختی را ارائه میدهد. بدین شرح که: کانت طبق این تعریف عقیده دارد که حکم و زیبایی شناختی دادوستدی میان عین و ادراک است و نه با ارجاع به حقیقت. و در مقابل هگل بیان میدارد که تجربهی زیبایی شناختی، مستقل از ادراک آن نیز وجود دارد.
با آنکه در این کتاب اغلب دررابطه با هنر و فلسفهی هنر آلمان موضوعات مطرح میشود ولی مسائل بیان شده تنها مختص به هنر یک ملت و ملیت نیست. این کتاب با تلفیق تاریخ و فلسفه، تعریفی از زیباییشناسی ارائه میدهد که به تفکرات کانت متصل است. آنچه این کتاب به دنبال مفهوم پردازی آن است «امر محسوس» است. مفهومی که بیش از هر مفهوم دیگری در دوران مدرن با هنر تنیده شده است.
در مجموع کتاب میتواند آغازی برای خوانش چنین موضوعاتی باشد. مباحثی نیمه تخصصی و تحلیلگرانه که مخاطب را به تلاش برای فهم موضوعات و مفاهیم پیچیده تر وادار میکند. اما اگر بخواهیم به متن و مباحث بیان شده نگاه کنیم، چنین دیده میشود که نویسنده برای روشن سازی مواضع خود در متن از مثالهایی استفاده کرده است که در اصل به بیراهه رفتهاند اما از طرفی همین مثالها موجب جنب جوشی در خوانش متن شدهاند. هرچند فهم در این کتاب به سادگی صورت نمیپذیرد اما کتاب با تکیه بر قدرت کلمات در آخر مفاهیم پیچید را به مخاطب خود میرساند.
نویسنده کتاب: مجید اخگر
تعداد صفحات: ۲۳۵
سال چاپ: ۱۳۹۶
نویسند: روژین اسکندری