اخبار هنرهای تجسمیاخبار هنریفرهنگ

نمایشگاه حمید جانی پور به روایت هنرمند

نمایشگاه آثار حمید جانی‌پور با عنوان “در این مکان پلاک شما قیچی می‌شود” در گالری دنا برپاست. این نمایشگاه مجموعه شش تایی از عکسهای سیاه و سفید افرادیست که پلاک هایی از شهرهای مختلف را در دست دارند و با طلق موتور روی این تابلوها پوشانده شده است.

حمید جانی پور درباره این نمایشگاه به مجله فرد چنین گفت: چند اتفاق وجود دارد. اول اینکه جرقه این نمایشگاه از زمانی خورد که پلاک برای ما تبدیل شد به یک اتفاق فرهنگی، یعنی فرهنگ آدمها را از روی رانندگیشان شروع کردیم به تخمین زدن، مثلا یکی وقتی بد راندگی می کرد سریع پلاکش را نگاه می کنیم و می گوییم ببین پلاکش برای فلان شهر هست که فلان جور رانندگی می کنند. جرقه نمایشگاه از این جا خورد ولی خب کلا تغییر کرد ناچارا و یک اتفاقاتی به آن اضافه شد یک چیزهایی از آن کم شد.

ما فرهنگ دیداری نداریم، این فرهگی دیداری تقریبا چیدمان دیوار خانه مان که چه چیزی رویش نصب می کنیم مربوط است یعنی هر آن چیزی که روی دیوار نصب می شود بخشی از علاقه مندی ها و سلایق فرهنگی و جهان بینی مالک آن خانه را دارد. به جایی رسیدیم که فرهنگ دیواریمان تغییر کرد. یعنی از اتفاق پستویی خارج شد و تبدیل شد به یک اتفاق بیرونی که در سطح شهر شاهدش هستیم مثل گرافیکی ها مثل نقاشی های دیواری و خیلی چیزهایی که دیگر در خانه ها نیست.

حالا یک بخشیش جنله اعتراضی دارد بین آدمها نسبت به شرایط اجتماعیشان و یک بخشش هم اتفاقات تجسمی رقم م خورد. همه اینها برمی گردد به اینکه مخاطب ما دارد روز به روز در حوزه تجسمی کمتر می شود. به دلایل مختلف که همه ما می دانیم و تقریبا با آن درگیریم.

همین اتفاق از دیوار خانه هامان آمده به دیوار شهرمان. اگر جای دیگری را داشته باشیم و بخواهم به نکته دیگری اشاره کنم بر می گردد به اینکه طلق موتور برای موتور سواران همان فرهنگ دیواریست. زمان زیادی را با آن مواجه هستند و در کنارش برای همین هر آنچیزی که به آن علاقه دارند را روی آن طلق می چسبانند. حالا می خواهد نوشته باشد، عکس بچه شان باید یا نوشته عاشقانه درباره معشوقشان. از طلق موتور باز به پشت کامیون ها می رویم باز آن هم اتفاقات درونی ماست که به نوعی مشکل عمده ما آدمها در این سالها یا از گذشته تا به امروز برون ریز احساسمان بوده است. از خیلی راه های دیگر استفاده کردیم تا این برون ریز را داشته باشیم. امروزه نیز که دنیای مجازی را داریم همین برون ریز به شکل و شمایل دیگری مثلا در اینستاگرام خود را نشان می دهد. باز انسانها برون ریز احساساتشان را دارند بدون اینکه کسی آنها را بشناسد یا ببیند حالا یا با چهره فیک یا واقعی فرقی نمی کند. ما در دنیای مجازی به گونه ای برون ریز می کنیم که اگر یک نفر از نزدیک مارا ببیند انتظار دارد همان شکلی باشیم ولی می بیند که اینطور نیست و شکل شمایل دیگری را به خود گرفته ایم.

ماجرای این نمایشگاه تقریبا یک چنین خط و ربطی دارد. یعنی ارتباط بین برون ریز احساسات آدمها از درون و به نوعی نزدیکترین بومی که دستشان رسیده و خفقان شرایط اجتماعی که برایشان هست حالا یا خواسته یا ناخواسته، انها را به این برون ریزی سوق می دهد. که در اتفاقات خیابانی، نقاشی های خیابانی یا گرافیکی ها شکل و شمایل اعتراضی پیدا کرده.

معمولا آدمها بر اساس شرایط اجتماعیشان برون ریز متفاوتی دارند. اینجا هم ما پلاک ها را قیچی می کنیم به خاطر اینکه جایی شنیدم که راهنمایی و رانندگی ماشینهایی که برچسب هایی داشته باشند را قیچی می کند و فقط انگار بعضی اسما و اسمها یا بعضی جملات را می توانند داشته باشند. انگار دوباره بعد از سالها قرار است برگردیم به زندگی تصویری گذشته و برویم در پستوی خانه هایمان. اگر عاشق می شویم روی دیوای خانه یار بنویسیم که مثلا فلانی عاشقت هستم. ناخودآگاه برون ریزمان دوباره دارد سرکوب می شود.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا