«روشنایی» فیلم کوتاهی دربارۀ گذرانِ یک زندگی ماشینی برای گرداندن چرخ هایِ سیستمی است که هیچ یک به تنهایی کارآمد نیستند. فیلم داستان زندگی مکانیکی مردی را نشان می دهد که هر روز آن با سربرآوردن خورشید و تابش شعله های نور آغاز می شود و با غروب آفتاب به نقطۀ پایان خود می رسد. هر روز صبح ساکنان این جهان ماشینی از خواب بیدار می شوند و به کار خود اشتعال می یابند.
کاراکتر اصلی کارگر سادۀ کارخانۀ لامپ های الکتریکی است، اما او سودای تغییر این نظم مکانیکی را در سر دارد.
قطعه موسیقی این فیلم کوتاه اثر اسکار مادرنا (Osmar Maderna) است.
دو نکته درباره فیلم : نکته اول این فیلم کوتاه ترکیب بازیگرانی واقعی در تعامل با اشیاء متحرک و توالی زمان و نکته دوم نور خورشید است که در فیلم به منزلۀ یک نیروی مغناطیسی عمل می کند.
جالب است بدانید ساخت این فیلم ۶دقیقه و ۱۷ ثانیه ای تقریبا ۶ ماه زمان برد؛ شرایط آب و هوایی نامساعد و توجه به حرکت نور خورشید و عکس های دقیق در جهانی که نور بر آن حاکم است و همه چیز از جمله سرعت زندگی را تنظیم می کند،شماری از چالش های پیش روی سازندگان این فیلم کوناه بوده اند. فیلمی که مردی از طبقه کارگر را می نماید که خواهد مسیر زندگی اش را با چیزهایی که در سر دارد تغییر دهد.
در اینجا می خواهم نگاهی جامعه شناسانه به فیلم داشته باشم. این انیمیشن کوتاه یاد جهان سرمایه داری مارکس و مارکسیست ها را در ذهن مخاطب تداعی می کند.
تاریخ بشری، گروه بندیها و روابط اجتماعی، نهادها و شیوههای تفکر بشر، در تحلیل نهایی تا حد زیادی توسط «شیوه تولید مادی» مارکس تعیین میشوند. منظور از شیوه تولید مادی به طور کلی سیستم اقتصادی تولید و توزیع کالاهای مادی است. تغییرات تاریخی در شیوه بنیادین تولید، بر ساختار طبقاتی جامعه اثر میگذارد و در هر دوره طبقات حاکم و فرودست را شکل میدهد که برای کسب برتریهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی با یکدیگر به نزاع می کنند. خودآگاه انسان از یک ایدئولوژی تشکیل میشود که عبارت است از عقاید، ارزشها و شیوههای تفکر و احساس که انسان به وسیله آنها درک میکند و براساس آنها، آنچه را که «حقیقت» میداند، تبیین میکند. ایدئولوژی از راههای گوناگون، محصول جایگاه و منافع هر طبقه معین است. در هر دوره تاریخی، ایدئولوژی مسلط، منافع اقتصادی و اجتماعی طبقه حاکم را تجسم می بخشد و برآورده میسازد.پیام این فیلم آگاهی بخشی بود برای تابوشکنی ها و رهایی از روزمرهگی ها و آموزش مفهومی بانام از خود بیگانگی. (مفهوم از خود بیگانی مارکس بر فرضی حیاتی اما به واقع متزلزل تکیه داده است. فرض میگیرد که مردم میتوانند با موفقیت، جامعهای پیشرفته و بازارمحور را منسوخ کرده و به جایش جامعهای دموکراتیک بنشانند که به توافق جمعی برنامهریزی شده باشد. مارکس مدعی است از خود بیگانگی ما نه فقط از آن رو است که بسیاری از ما به محنت مشاغلی ملالآور یا حتی خفتبار تن داده اند، نه فقط به سبب آن است که رقابت در بازار باعث شده سود را عزیزتر از نیاز انسانی بپنداریم، بلکه همچنین از آنجا نشأت میگیرد که هنوز جامعهای به کل برنامهریزیشده و به فرمان خود بنیان نگذاشتهایم، هنوز به جامعهای عاری از رقابت و سود و زیان و پول و مالکیت خصوصی و غیره دست نیافتهایم، جامعهای که در پیشبینی مارکس ظهورش حین گذار جهان از خلال تاریخ اجتناب ناپذیر است)
تئوری که بر مبنای آن تضاد طبقاتی، عامل اصلی ایجاد تغییرات اجتماعی است بر اساس اعتقاد مارکس انسان به صورت طبیعی، آزاد و خلاق آفریده شده و میل دارد بر شرایط اطراف و همچنین زندگی خود کنترل داشته باشد، اما، جامعه سرمایه داری ، فراتر از کنترل قرار می گیرد و انسان ها را وادار به در پیش گرفتنِ شکلی از زندگی می کند که مطابق با سرشت و نیاز آنها نیست.
این نوع کارکردن از نظر مارکس شایسته انسان نیست و به تدریج باعث از خودبیگانگی کارگران می شود و آنها را به ماشین های زنده تبدیل می کند.
مرد کارگر می خواهد با یک تابو شکنی و تغییر در محاسبات این نظم مکانیکی را بشکند اما طبیعی است که به تنهایی از عهده آن بر نمی آید و در آخر با کمک همکار خود، که او نیز زمانی درگیر چرخ دنده های زندگی ای مکانیکی گرفتار آمده بود، موفق به شکستن این نظم و ظرب آهنگ خشک و یکنواخت فیلم می شود.
نام فیلم: (روشنایی)Luminaris
به کارگردانی : Juan Pablo Zaramella
زمان فیلم: ۶ دقیقه و ۱۷ ثانیه
محصول: ۲۰۱۱ ، آرژانتین
انیمیشن با تکنیک Pixelation
نویسنده : محبوبه کیائی
با سلام و تشکر از مجله خوبتون و تشکر از خانم کیائی برای نقد بینظیر روشنایی .
نقد روشنایی رو خیلی دوست دارم پر از مفاهیم ماثر وتلنگر هایی که واقعا خیلی از ادما بهش نیاز دارن
با تشکر
با سلام و تشکر از مجله خوبتون و تشکر از خانم کیائی برای نقد بینظیر روشنایی
نقد روشنایی رو خیلی دوست داشتم
پر از مفاهیم ماثر و تلنگر هایی ارزش مند که خیلی از آدما این روزا نیاز دارن
با تشکر
جالب بود. و قابل تامل.