آشنایی زدایی در نقاشیهای مسعود سعدالدین
گفتگو با دکتر بهنام کامرانی منتقد و کیوریتور پیرامون نقاش کمتر شناخته شده ایرانی
هنگامی که سخن از نقاشی نوگرا در ایران به میان میآید، جریانات گستردهای را میتوان در تاریخ هنر معاصر پیگرفت که به نسج یافتن انواع نوینی از تقاشی منجر شد. مشخص ترین تمایز در این میان موضوع نقاشی آبستره و فیگوراتیو است.
در میان هنرمندان فیگوراتیو معاصر نگاهی میاندازیم به مسعود سعدالدین و تعبیری که او از نقاشی فیگوراتیو ارائه می دهد. او بیشک یکی از برجستهترین هنرمندان این جریان است. سعدالدین هنرمندی متعلق به نسل سوم هنرمندان فیگوراتیو که در سال ۱۳۵۹ از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران در رشته نقاشی فارق التحصیل شد، ا و در ۱۳۶۵ به آلمان مهاجرت نمود و در آنجا موفقیتها مهمی را به عنوان یک نقاش کسب کرد، اما به همین دلیل نیز در ایران کمتر شناخته شدهاست در این خصوص با دکتر بهنام کامرانی (هنرمند، منتقد و مدرس دانشگاه) گفتگویی انجام داده ایم که در زیر می خوانید:
کامرانی درخصوص نقاشی فیگوراتیو نئورئالیسمی که در سالهای اخیر جریان پیدا کرده، و جنبه معماگونه نهفته در آن متذکر شد: نقاشی معاصر به خصوص در هنر فیگوراتیو دستاوردهای فکری و ذهنیای دارد که از اهمیت بالایی برخوردار است، و نقاشی که دغدغهی پیکره و فیگور دارد نمیتواند نسبت به این دستاوردها بیتفاوت باشد. این آثار یکجور حس معماگونگی در خود دارند که حتی اگر قابل کشف هم باشد، درنهایت آن حالت رازآلودِ نقاشی برای بیننده باقی میماند؛ به این خاطر که شما وقتی یک چهره را به تمامی نمیبینید یا متوجه نمیشوید که آن فرد دقیقاً دارد با آن شی چه کاری انجام میدهد، و همواره فقط قسمتی از واقعیت به شما نشان داده میشود، این ابهام باقی خواهد ماند درواقع در همهی این آثار یکجور حس معماگونه، معنوی و به دور از فضای رئالیستی است که در اثر بازنمایی میشود، و به همین خاطر است که به این دست آثار نئورئالیسم میگویند، چون هم ارجاعات مختلف پیدا میکند و هم از نظر معنا پیچیده میشود.
او با اشاره به تغییر رویکردهای هنری در نقاشی فیگوراتیو امروزی بیان کرد: یکی از مسائل مهم همین است که مخاطب دیگر به رئالیسم در شکل پیش پا افتادهی تکراریِ همیشگی واکنشی نشان نمیدهد. حال در تابلوهای هنرمندی مثل سعدالدین در عین حال که شکل فیگورها را قبلاً دیدهایم ولی نوع میزانسنی که نقاش انتخاب میکند باعث این آشناییزدایی میشود. یا حتی اشارات خیلی ریزی که نیاز به دقت مضاعف دارد.
این منتقد هنری با اشاره به اهمیتِ تأثیر هنرمندان ایرانی مهاجر به آلمان در شکلگیری این شاخه از هنر فیگوراتیو گفت: به هر حال مهاجرت تأثیر خود را میگذارد. به نظر من خیلی دور از ذهن است اگر ما فکر کنیم که فردی فضای هنریش را تغییر دهد و در موقعیت دیگری قرار بگیرد ولی تأثیرِ تغییر این موقعیت مکانی در کارهایش مشهود نباشد. ما حتی این تأثیر را در هنرمندان جوان داخل ایران نیز میبینیم. بنابرین این یک تأثیر جهانی است. هنرمندانی مثل احمدامین نظر، مصطفی رمضانی، واحد خاکدان، علی نصیر، جمال بخشپور و مسعود سعدالدین نقاشان ایرانیای هستند که یا مقطعی و یا کل حیات هنریشان را در آلمان سپری کردهاند.
او درباره تاثیرات هنر آلمان بر روی این هنرمندان میگوید: قسمتی از کشفیات و جنبههای معاصر نقاشی ابتدا در ترنس آوانگاردهای نئواکسپرسیونیست آلمانی مثل آنزلم کیفر و بازیلیتس ظهور میکند و بعد هم مکتب لایبزیک و دستاوردهای نقاشان آلمان شرقی است که بسیار روی زبان نقاشی معاصر تأثیر میگذارد. این هنرمندانی که مهاجر بودند و درون آلمان هم زندگی میکردند طبیعی است که به این ژانرها نزدیک شوند. ولی هر کدام از این هنرمندان با جنبههای سلیقهای خودشان با آن مواجه شدند. قطعاً آقای نصیر با آقای سعدالدین فرق میکند. حتی امروزه نقاشانی هستند که در برلین زندگی میکنند و زبان نقاشیشان را هم در آنجا شروع کردهاند، مثل نادر اهریمن؛ ولی اینها نقاشان خیلی متفاوتی هستند که از زبان آلمانی هم خیلی در زبان نقاشیشان تأثیری دیده نمیشود. من فکر میکنم مسئلهی آقای سعدالدین مسئلهی پیکره، مناسبات و موقعیتاش است. این را در تمام کارهایش میتوان دنبال کرد. ولی خب طبیعی است که بر اساس تجربه، یا بر اساس فضایی که نقاش مطالعه میکند، دورههای کاریاش تفاوت میکند. شما وقتی میخواهید یک موقعیت متفاوت در نقاشی خلق کنید که بیشتر بر آن وضعیت تأکید دارد و نه بر اکسپرشنِ فیگورها، طبیعی است که باید در خنثیترین شکلاش آن را نشان داد. به نظر من این کار کاملاً آگاهانه از طرف نقاش انجام شده است.چسبها و نشانهگذاریهای حاشیه یا درون کار در دورههای قبلی نیز در آثار ایشان وجود داشته، ولی مثلاً نشستن کنار یک میز، یا وررفتن با یک خطکشآقای خیاطی و… موقعیتهای تازهای است که در کارهای اخیر حضور پیدا میکند و در عین حال یکجور فضای رئالیسم جادویی هم دارد که به شکلی میشود گفت عناصر و سوژهها رئالیستی است ولی میزانسن صحنه دیگر رئالیستی نیست، و حالت رازآلودگی تابلو نیز به همین خاطر است.
کامرانی در جمع بندی سخنان خود و ارزش بصری که آثار سعدالدین به نقاشی ایران افزوده میگوید: جنبهی نئورئالیسم آثار ایشان را ما کمتر در بین هنرمندان ایرانی میبینیم. هنرمندان کمی هستند که این جنبهی رازآمیز و کانسپچوال را در کارهای رئالیستیشان بتوانید ببینید. جنبهای که کاملاً تخیلی است و با جنبههای شهودی سروکار پیدا میکند، وقتی با آن جنبهی رئالیستیِ کاملاً عقلگرا کنار هم قرار میگیرند، فضای تازهای را شکل میدهند. آقای سعدالدین در کارهای اخیرش، این شجاعت تغییر رویه را داشته است. یکبار آقای پاکباز که استاد آقای سعدالدین بوده، اشاره میکردند به اینکه چطور ایشان جرأت این تغییر را داشته، ولی در عین حال، همیشه سعی کرده آن نشانههای نقاشانه را در کارهایش حفظ کند، و به نظرم این از ویژگی آقای سعدالدین است.
شایان ذکر است مراسم گشایش نمایشگاه و رونمایی از کتاب «حیرت در آن» ۲۴ خرداد ماه در گالری دیلمان برگزار میشود و تا تاریخ ۲۱ تیر ماه برقرار است. علاقهمندان میتوانند جهت بازدید از نمایشگاه همه روزه به جز شنبهها از ساعت ۱۶ تا ۲۰در گالری دیلمان به نشانی شریعتی، بالاتر از ظفر، کوچه پورمشکاتی، پلاک ۵۰ مراجعه نمایند.