
دو جلدی نود سال نوآوری در هنر تجسمی ایران نوشته جواد مجابی
نشر پیکره با همکاری گالری ساربان
قیمت دو جلدی ۱۰۰۰۰۰ تومان
مقدمه جلد اول کتاب:
از ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۷، که در روزنامه اطلاعات به معرفی نقاشان و آثارشان پرداخته و هرهفته دو – سه مقاله درباب نقاشی ایران چاپ کرده ام، فقط از سر ذوق و شوق نبوده، بلکه حاصل کنجکاوی مستمر در گنج و گستره هنر تجسمی ایران بوده است.
از میانه دهه ۴۰ تاکنون، صدها مقاله درباب نقاشی ایران نوشته ام که حاصل دیدارم از نمایشگاهها و گفت و گو با هنرمندان بوده است. به شهادت نمایهی مقالاتم، در آرشیو روزنامه ها و مجلات، می توانم بگویم: کمتر نمایشگاه مهمی در پایتخت برگزار شده است که آن را ندیده و درباره اش ننوشته باشم. حجم عظیم نوشته ها و مدارک یگانه و کمیابی که طی چنددهه در باب نقاشی ایران و جهان فراهم آورده بودم، مرا بر آن داشت که، نگاه و تأملات خود را در باب هنر تجسمی معاصر ایران در کتابی ثبت کنم. این جدا از کتابهایی است که گزیده مقالات مرا درباره هنر مدرن ایران و هنرمندان معاصر بازتاب میدهد.
دوران خانه نشینی، که از دهه ۶۰ آغاز شد، این توفیق اجباری را برایم داشت که: بنشینم و صبر پیش گیرم/ دنبال کار خویش گیرم.
دنباله کار من، خلق شعر، رمان، داستان و تحقیق درباب طنز و نقاشی و نقد ادبی بود. در همین سال ها – نزدیک به دو دهه – به گردآوری مطالب و نوشتن درباب تاریخ هنر مدرن در ایران معاصر، عمر صرف کردم، که نتیجه اش همین کتاب – نود سال نوآوری در هنر تجسمی ایران – است.
چند نکته درباب این کتاب
نخست این که؛ کتاب حاضر، بیشتر محصول مشاهده شخصی و تأملی است که از دیدن نمایشگاه ها، گفت وگو با هنرمندان، دنبال کردن سیر تحول کار آنان در دهه های متوالی، پیگیری نشان و نشانه های خلاقیت بسیاری از ایشان – از نمایشگاهی تا نمایشگاه بعدی – فراهم شده است. در این روند، بارها درباره موقعیت آن هنرمندان در زمان اکنون و تاریخ هنر ایران و احتمالا جایگاه جهانی آنان اندیشیده و مطلبی در باب آن منتشر کرده و درباره اش با منتقدان و هنرمندان آگاه، رایزنی نموده ام. نظر من درباره یک هنرمند، علاوه بر استنباط شخصی، غنی شده است با گفته هایی از هنرمند درباره جهان آثارش، نظر منتقدان داخلی و خارجی درباره او، همچنین، حرکت و جابه جایی وی طی چنددهه در عرصه هنر مدرن ایران، که این تحرک و ترتیب، بیشتر از قبول جامعه هنری ایران، در قبول و بازشناسی هرشخص، در مدارج فرهنگی یک عصر، مایه می گیرد.
دوم این که کوشیده ام تا ظهور افراد را در متن دوره ها و عبور آنان را از دهه های رد و قبول مخاطبان هنر و تثبیت ایشان را در موقعیت یک هنرمند، به ازای قرار گرفتن شان در جریان های فرهنگی – اجتماعی مشخص ارزیابی کنم؛ ارزیابی هنرمند و آثارش در بستر فعالیت اجتماعی و شرایط فرهنگی عصرش؛ برای مثال، دوره هایی در ایران معاصر بوده که هنر مدرن مورد انکار خاص وعام بوده است.
دوره اول مدرنیسم، از حوالی ۱۳۰۰ تا ۱۳۳۷ ادامه می یابد؛ این دوره خود به دو بخش تقسیم میشود.
از ۱۳۰۰تا ۱۳۲۰، به جز چند شاگرد کمال الملک و تعدادی از ارامنه و ایرانیان تعلیم یافته در خارج کسی به هنر نقاشی نو، توجهی ندارد. اگر کسانی آثار نوترازی آفریده اند، در سیطره بی توجهی عموم و انکار خواص و فرهنگ رسمی، مغفول مانده است.
از آغاز دهه ۲۰، تأسیس دانشکده هنرهای زیبا، آزادی مطبوعات چپ و راست، وزش نواندیشی و نوخواهی در متن فرهنگ محتاط پیشین، فعال شدن مراکز هنری سفارتخانه ها و گالری های خصوصی، برای نمایش آثار هنرمندان، را شاهدیم. همچنین، در این سال ها، فعال شدن اداره هنرهای زیبا، برای شناخت و راهنمایی هنرمندان نوگرا، زمینه را برای ظهور و فعالیت جنبش نوگرایان برضد ش رایط دشوار فرهنگی مساعد می کند، که مجموع مجاهدت فردی و گروهی و تغییر ش رایط فرهنگی به برگزاری بی ینال تهران می انجامد؛ و این، به عنوان اولین تشکل جمعی هنرمندان نوگرا، اهمیت زیادی در نشانه گذاری مراحل هنر مدرن ایران دارد.
از ۱۳۳۷ تا ۱۳۴۵، دوره دیگری است که در آن عده ای از منتقدان هنری و نظریه پردازان و کارگزاران سیاست فرهنگی می کوشند، سمت و سویی خاص برای هنر مدرن ایران پیشنهاد کنند. این دوره پوست اندازی هنر مدرن ایران از نوگرایی (نسبتا تقلیدی از غرب به نوآوری (به معنای هویت بومی یا جهانی یافتن) است. تقریبا در این پنج بی ینال، جنبش هنر مدرن، علاوه بر تثبیت موقعیت خود و ثبات موقعیت هنرمندان نوآور، آینده نگری و سوگیری اش را مشخص می کند.
از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۵، دهه خاصی است که فضای شکفتگی اقتصادی و انسداد سیاسی و پدیداری طبقه متوسط نیرومند تأثیر گذار، خصوصا توجه به اقتصاد هنر و پدید آمدن بازاری اگرچه دولتی برای تقاضای هنر، وضعیتی خاص پدید می آورد، که شرح آن در جلد اول آمده است هنرمندان در این دهه ها و دوره ها چگونه کار کرده اند، چه موقعیتی یافته اند و دستاورد فردی و جمعی ما، در متن فرهنگ معاصر ایران، در این برهه های تاریخی، چه بوده است.
در جلد اول، سیر تحول هنرهای تجسمی مدرن ایران را از ۱۳۰۰ تا زمان نگارش متن اصلی کتاب، که ۱۳۷۹ بوده است، به تفصیل شرح داده ام؛ یعنی، هنر مدرن (نقاشی و مجسمه سازی) را بر بستر وقایع اجتماعی و فرهنگی بیان کرده ام. طبیعی است که این روایتی ویژه از دیدگاه من است، از دورانی نودساله که شاهد بخش اعظم آن بوده ام و روایت های پژوهشی دیگر می تواند مکمل این روایت باشد. این کتاب، به دلایل شناخته و ناشناخته، تا ۱۳۹۲ منتشر نشده است. برای تدوین نهایی کتاب، در اواخر ۱۳۹۳، چند یادداشت موجز و مختصر – که ناظر بر ادامه وقایع هنری و ظهور هنرمندان دیگر دوره بوده – بر متن سابق افزوده ام. بدیهی است، وقایع مهمی در هنرهای تجسمی ایران در فاصله ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۴ رخ داده که مسیر وقایع فرهنگی، حتی نگاه به تدوین این تاریخ، را دستخوش دگرگونی می کند، اما کتاب طوری تنظیم شده بود که در ۱۳۸۰ باید از زیر چاپ در می آمد. تأخیر در انتشار پیش درآمد و از علل تأخیر پانزده ساله نمی گویم. وقتی دوست عزیزم، آقای حامدی، پیشنهاد کرد که این فرهنگنامه تجسمی را در نشر پیکره منتشر کند، مجال بازنگری اساسی در متن و محتوای کتاب، به ازای وقایع اخیر، لازم بود. برای این منظور، بایستی پیکره کتاب کن فیکون می شد؛ و کو عمر و مجال تحقیقی دیگر؟ محض اطلاع آیندگان عرض شد، وگرنه اهل فرهنگ شرایط کار را خوب می شناسند؛ وضعیت هنر را همه شاهدند و این حرفها را از برند.
سوم این که ترجیح می دادم که گروهی پژوهشگر در یک مؤسسه فرهنگی به تدوین تاریخ تحلیلی هنر مدرن ایران می پرداخت و من هم در تدوین بخشهایی از آن س همی داشتم. این کار تا حال تحقق نیافته است . در غیبت کتابی از این دست، بر آن شدم که بخشی از تأمل و تحقیق خودم را در این دو جلد ارائه کنم. روایتی که از نقاشی این ملک دادم و ش اهد نیم قرن آن بوده ام، پر از عشق و لذت نگرش مستمر بر آفرینشگری هنرمندان این سرزمین بوده است. از این راه، آن همه خاطره خوب با هنرمندان این ملک اندوخته ام که حاصل آن مشاهدات و عوالم خلاقه، در غنای ذهن و زندگی هنری ام، تأثیرگذار شده است. فرهنگ از همین همدلی، گستره و ژرفا می یابد. لذتی که از این آشنایی ها و هم اندیشیها اندوخته ام، مرا بس است. امیدوارم که این روایت، شما را نیز دلپذیر آید.
توضیح چندنکته لازم
یک
ترتیب قرارگرفتن نام هنرمندان در این مجلد، می توانست شکل های متفاوتی داشته باشد. در تحریر اول، این ترتیب و نظم، برحسب سابقه حضور و تقدم فعالیت هنرمندان تعیین شده بود؛ فایده چنین ردیف بندی این بود که خواننده کتاب، حضور نقاشان و تندیسگران را، برحسب توالی زمانی، رصد می کرد و از قدیمی ترین نقاش (مثلا، ابوالحسن صدیقی) شروع و به جوان ترین هنرمند ختم میشد. عیب چنین روشی آن بود که، در موارد بسیاری، تعیین دقیق این ترتیب و توالی، مشکل آفرین میشد؛ چراکه بسیاری از هنرمندان، همزمان و غالبا همسن بودند و تقدم و تأخرنام آنان، سوءتفاهمی ناخواسته را دامن می زد؛ چون در مجلد اول، ترتیب ظهور و فعالیت هنرمندان، از منظر توالی تاریخی، به دقت بررسی شده بود؛ لذا، در اوردن شرح زندگی و آثار نخبگان تجمی معاصر؛ ترتیب الفبایی را ترجیح دادم (به شیوۀ دایره المعارف) تا پیدا کردن نام هنرمند و شناخت زندگی و آثارش برای جستوجوگر اسان تر باشد؛ هم این ادعای مقدر که “من پیش از او این شیوه را به ایران آورده ام” یا “فضل تقدم من، نادیده گرفته شده است، مطرح نشود.
دو
آنچه برای من در نوشتن زندگی و آثار هنرمندان در این مجلد اهمیت داشت، این بود که، مطالب مربوط به هنرمندان معاصر ما، در زمینه هنرمندان تجسمی، با علاقه و دقت خوانده و دنبال شود؛ به همین خاطر، از قالبی معین و یکسان برای نوشتن شرح حال رسمی هنرمندان – همان طور که در نوشتن دایره المعارف مرسوم است – عدول کردم؛ قالب مرسوم فرهنگنامه ای را برنگزیدم که همه را با نظمی یکنواخت و مشابه معرفی می کند و خواننده، پس از خواندن چندشرح حال شبیه به هم – که حاوی سال تولد و فعالیتها و نقدونظر آن شخص است – حس می کند، بقیه هم به همین منوال، روایت شده اند و چندان ذوقی برای خواندن مستمر متن نمی یابد و اطلاع از احوال آن بزرگان را به وقت ضرورت و نیاز مطالعاتی موکول می کند. برای بیان زندگی و تلاش هنری و دستاورد فرهنگی هرفرد، شیوهای مناسب او اتخاذ کردم؛ که این تنوع شکلی، انگیزه ای بیشتر برای مطالعه زندگی و روال هنری هریک از این هنرمندان پدید آرد.
سه
در پی همین تنوع شکلی، روش های متفاوتی برای گزارش فعالیتهای حیاتی و فرهنگی هنرمندان اتخاذ شد؛ بدین شرح که: نوشتن متن احوال و آثار اغلب هنرمندانی را که در این کتاب یادشده اند، خود متعهد شدم؛ چرا که بسیاری از ایشان از دوستان و آشنایانم بودند و در این پنجاه و پنج سال – از بی ینال اول (۱۳۳۷) تاکنون (۱۳۹۲) – با آنان حشرونشر داشته ام. برخی را برای اولین بار در مطبوعات – خاصه در ده سالی که در روزنامه اطلاعات بودم – معرفی کرده ام؛ آثار بعضی را – تابلو به تابلو یا نمایشگاه به نمایشگاه – دنبال کرده ام؛ با تعدادی، سالها یا بارها، به انس و الفت و گفت وگو سرکرده ام.
طبعا آنچه بر قلم من رفته، چکیده تأملات دراز آهنگ آشنایی با یک هنرمند و استمرار نظر در فعالیت های خلاقه وی بوده است. اما همیشه این وسوسه و درنگ با من بوده است که، مبادا علاقه شخصی یا غلبه معیارهای خاص داوری، باعث شود هنرمندی را برتر یا فروتر از آنچه هست، تصویر کرده باشم؛ پس، از ابتدا کوشیده ام، نظر دیگران – اعم از منتقدان داخلی یا خارجی – را کنار نقدونظر خویش نقل کنم تا وجوه متفاوت کار و زندگی یک هنرمند را تا حد ممکن به مخاطب علاقه مند ارائه کنم.
در این صدواند زندگی نامه، از اندک هنرمندانی یادشده که به شخصه موهبت آشنایی با آنان یا مجال بررسی آثارشان را نداشته ام؛ بنابراین، ترجیح داده ام از نوشته های باصلاحیت ترین کسی که بر احوال و آثار آن هنرمند، اشراف داشته است، بهره یابم و خلاصه ای از نقدونظر او را درباره آن نقاش یا تندیسگر در کتاب بیاورم. این کار، علاوه بر آن که روال زندگی نامه ها را از تک صدایی و نوعی نگاه خاص نجات می بخشید؛ نمونه هایی از انواع نقد مکتوب و دیدگاه صاحب نظران معاصر را، در قلمروی هنرهای تجسمی، بازتاب می داد. خواننده، پس از مرور نقدهای گوناگون در باب هنروهنرمند معاصر، از گرایش و خاستگاه فکری منتقدان و هنرمندانی که در این نه دهه در متن هنرهای تجسمی فعالیت کرده اند، آشنایی بیشتری می یافت. درواقع، زندگی نامه های مندرج در این کتاب، در عین حال که احوال و آثار هنرمندان هنرهای تجمی معاصر را معرفی می کند، به طور ضمنی، با نقل نوشته منتقدان و نظریه پردازان این قلمروی فرهنگی، فهرستی از نامداران عرصه نقدونظر و دیدگاه هنری آنان را هم مطرح می کند.
چهار
نکته لازم، که باید مورد عنایت خواننده قرار گیرد، این است که، پژوهش و یادداشت برداری در زمینه هنرهای تجسمی نوین ایران، در فاصله سالهای ۶۰ تا ۸۰ تدریجا به مدت بیست سال، تدارک دیده شده است. قرار بود آن یادداشتها همراه آثار هنرمندان، در قالبی لوکس، منتشر شود. ناشر ده – پانزده سالی منتظر روز گشایش ماند. در پایان این تعلیق زیان مند و بی سبب، درهرصورت، از نشر ان اوراق نومید گشتم. با درک این مهم که تألیف و انتشار تاریخ تحلیلی هنر تجسمی مدرن، ضرورتی بنیادی و برآورنده نیاز عمومی اهل هنر است، بر آن شدم از آن داده ها و یادداشتها تحریری متمایز فراهم کنم و کتابی دیگرگون به چاپ بسپارم.
همان طور که ملاحظه می کنید، یادداشتها و وقایع مذکور در این کتاب، تا نیمه دوم دهه ۷۰ می آید، که ناظر بر زمان پایان گرفتن این پژوهش بوده است. در تحریر جدید، اگر می خواستم ادامه آن وقایع را تا ۱۳۹۰ پی بگیرم، تمامی ساختار مقالات و زندگی نامه ها به هم می ریخت. من که این پژوهش را کنار کار اصلی ام – شاعری و رمان نویسی – دنبال کرده بودم، به خاطر خطایی که ناشر با تأخیر چاپ کتاب انجام داده بود، می بایستی بقیه زندگی ام را صرف بازنگری و تکمیل و روزآمد کردن یادداشتهایم بکنم که معلوم نبود، با این مایه عمر آیا کتاب به سرانجامی می رسید یانه؟ ترجیح دادم که زندگی نامه ها را دستخوش تغییر و بازنویسی بعدی نکنم و آنچه را تا نیمه دهه ۷۰ بر هنر مدرن و هنرمندان این سرزمین گذشته است، به چاپ بسپارم، با این امید که، دیگرانی که از پی می آیند، بر این بنای اولیه، ادامه آن را متعهد خواهند شد؛ چراکه تجربه زندگی ام می گوید: امیدی است، عبث!
جواد مجابی
بهمن ۱۳۹۲ – کوی نویسندگان