گذشته را بررسی می کنیم تا آینده را بسازیم
مصاحبه مجله فرد با برگزار کنندگان نمایشگاه کانون آگهی زیبا
نمایشگاه کانون آگهی زیبا توسط محمد مخبری و شیما طاهری پارسا در بهمن ماه ۹۷ در گالری دنا برگزار شد. این نمایشگاه یک پروژه پژوهشی در جهت بررسی تبلیغات و نقش آن در سالهای پیش از انقلاب و زمانیست که به تازگی تبلیغات شکل گرفتند. در بخش نمایشی نمایشگاه، ۱۵۰ قاب از آگهیهای کانون آگهی زیبا به نمایش گذاشته خواهد شد که اکثرشان را کسی ندیده یا کمتر دیده شده چراکه بیشتر از مخازن خارج شدهاند.
از دو پژوهشگر این نمایشگاه درباره نحوه ورودشان به این کار و جرقه های ایده نمایشگاه پرسیدیم.
محمد مخبری اشاره کرد که رشته تحصیلی اس هنر نبوده اما به حوزه مشترک هنر با رشته خودش که علوم ارتباطا بود علاقه داشت او دراین باره گفت: سواد شناسایی که نقاشی خوب یا یک اثر گرافیکی قوی را ندارم. من می توانم به عنوان یک مخاطب عام در این حوزه ها ببینم یا لذت ببرم یا خوشم نیاید. ولی در حوزه پژوهش و رسانه مطبوعات به ویژه حوزه آرشیو و حوزه اسناد که مرتبط با حوزه هنرهای تجسمی می شود و تلفیق این دو کار کرده ام.
ما هردو کارمان را از چهل چراغ شروع کردیم. تقریبا ۲ سال عضو تحریریه اجتماعی چهل چراغ بودیم. و بعد از آن آمدیم به آنگاه.
شیما طاهری پارسا می گوید:: من و محمد مخبری هیچ وقت در حوزه تجسمی فعالیت نکرده بودیم. رشته ما ارتباطات بود و در همین زمینه کار می کردیم. ولی با توجه به علاقه ای که داشتیم مطالعه کرده و به دیدن نمایشگاه ها می رفتیم. در آخر تلاش کردیم بتوانیم بین چیزی که خوانده ایم و علمش را داریم و چیزی که علاقه ما بود به نقطه مشترکی برسیم که آن نقطه مشترک شد کانون آگهی زیبا.
فکر نمی کنید جو هنری آنگاه در این گرایش تاثیر داشت؟
طاهری پارسا: قطعا تاثیر داشت ما به این حوزه علاقه داشتیم اما آنگاه و اطرافیانمان درباره مطائبی صحبت می کردند که شاید اگر در آن فضا نبودیم از آنها مطلع نمی شدیم. آدمهایی که با آنها مراوده داشتیم یا ملاقات می کردیم و با آنها حرف می زدیم.
مخبری اضافه می کند که کانون آگهی زیبا اینگونه شروع شد: از سالهای دبیرستان من به جمع آوری مطبوعات قدیمی علاقه داشتم، ولی هدفمند نبود. بعد از قبولی در رشته ارتباطات علامه و قرار گرفتن در یک مسیر مشترک با شیما این علاقه هدفمند شد. هدفمندی به این صورت بود که شما چیزی رابه موقع و در زمانی مشخص بررسی کنید. دنبال چیزی در آن برهه زمانی بگردید که شفاف نیست و تا به امروز به آن پرداخته نشده یا اگر پرداخته شده جامع و کامل نبوده. از اینجا بود که ما تصمیم گرفتیم برویم دنبال حوزه مشترکی که هم کار خود من در آنگاه است و هم رشته دانشگاهیمان و هم علاقه مان بود.
در زمینه تاریخ مطبوعات ایران ما یک سری دوره ها و سالهای ویژه داریم، مثلا دوره انتقال قدرت از رضاشاه به محمدرضا پهلوی و این در تاریخ ما خیلی مهم است. از این جهت که رسانه ای جز مجلات و روزنامه ها برای اطلاع رسانی عمومی وجود نداشته، رادیو بود ولی فراگیر نبود، در ۱۳۲۰ تلویزیون هم نبود، مهمترین وسیله انتقال اخبار، انتقال اطلاعات و رساندن سریع مفاهیم به مردم روزنامه ها بوده اند. مردم برای گرفتن اطلاعات مفید و دسته اول به روزنامه ها و مجلات مراجعه می کردند، این باعث می شود تبلیغات در این رسانه ها خیلی دیده شود و قدرتمند باشد.
پژوهشی به این شکل در این حوزه صورت نگرفته بود با وجودی که دهه ظهور تبلیغات است و بسیار مهم، دهه ۱۳۲۰ تا ۵۷ سالهایی هستند که تبلیغات در مطبوعات خیلی مهمند نه تنها حاوی پیام تبلیغاتی هستند بلکه سبکی از زندگی را دارند وارد جریان زندگی ایرانی می کنند. مدرنیته دارد از طریق تبلیغات و خرید وسایل وارد زندگی ایرانیان می شود و خب جایگاهی که مجلات و مطبوعات در زندگی مردم دارند در سیر مدرنیته و مصرف گرایی هم خیلی تاثیر دارد.
تلفیق اهمیت رسانه و جایگاه تبلیغات خیلی مهم است چون در کنار هم اتفاقات زیادی ایجاد کردند.
آن زمان دوره ظهور یکسری از المانهای مهم بشریست مثل رادیو مثل تلویزیون جاروبرقی ماشین لباس شویی و چیزهای مختلف دیگر. مردم کجا می توانستند با این ها آشنا شوند دقیقا در همین مجلات و روزنامه ها.
چرا رفتید سراغ تهران مصور و چرا کانون آگهی زیبا؟
مخبری : اهمیت تهران مصور از آن جهت است که اولین مجله ایست که دارای دوره انتشار بود و به صورت منظم از ۱۳۲۰ منتشر شده البته در دو دوره تاریخی هم متوقف شد. کانون های تبلیغاتی زیادی با این مجله کار می کردند و از جمله کانون آگهی زیبا به عنوان اولین کانون تبلیغاتی در ایران.
طاهری پارسا : کانون آگهی زیبا اولین کانون تبلیغاتی به صورت رسمی و حرفه ای است. اولین جایی که گرافیست ها و کارکنانش را به خارج از کشور برای گذراندن دوره آموزشی می فرستاد و از روانشناس ها و جامعه شناسها استفاده می کرد. به این خاطر مهم است.
محمد: یک فرایند حرفه ای را اجرا می کرد. به خاطر همین در یک دوره ای خیلی مهم می شود.
در دوره ای از تاریخ دارد این کار را انجام میدهد که ورود همه وسایل جمعی اعم از رادیو تلویزیون و حتی وسایل زندگی شهری شروع شده بود.
این کانون فعالیت خود را از سال ۱۳۱۶ شروع و تا سال ۵۷ کار کرد، بعد از انقلاب نیز اموالش و دفترشان در سعدی شمالی مصادره شد.
در نمایشگاه کانون آگهی زیبا نقش مهمترین کانون تبلیغاتی پیش از انقلاب را در مجله منتشر شده در ایران که دور انتشارات منظم داشته بررسی کردیم. درست استکه مثلا اطلاعات هفتگی هم بود ولی این نظم انتشار را نداشت، تهران مصور از سال ۱۳۲۰ به عنوان هفته نامه منتشر می شد حتی یه دوره ای ماهنامه شد ولی نقش به سزایی در افکار عمومی داشت که ما سعی کردیمما نقش این دو در کنار یکدیگر را بررسی کنیم.
ما سعی کردیم آثار را جمع آوری کنیم که یا به فراموشی سپرده شدند از بابت اهمیت طراحی و اهمیت چاپش در آن دوره زمانی بهش توجه نشده بود. یعنی بعد از چاپ به طور کلی به فراموشی سپرده شده اند.
مثل خیلی از بیلبوردهایی که الان می بینیم و از یادمان می رود ولی مثلا ۲۰ سال بعد در مطالعاتی از جهت جامعه شناختی از جهت تصویری از جهت ساختار به المانهای موجود در آن توجه می شود. که بازگو کننده شرایط اقتصادی و سیاسی و اجتماعی دوران خودش است.
بعد از تعطیلی کانون آگهی زیبا من به چیز جدی در این حوره برنخوردم. که این المانها را بشناسیم.
این تبلیغات بازخوردی از طرف مردم داشتند؟
شیما طاهری پارسا: در کانون آگهی زیبا معمولا آگهی های که طراحی می شد تا جایی در بین مردم نفوذ می کرد که برند را در ذهن مردم جا می انداخت مثلا مایع ظرف شویی ریکا باعث شد باقی برندها بعد از آن تبلیغ به اسم ریکا شناخته شود. آنقدر برند در بین مردم پررنگ می شد که از حالت برند خارج شده و جزئی از فرهنگ جامعه می شد. جالب است که یک سری چیزها الان برای ما ضد تبلیغ به حساب می آیند در آن زمان کاملا پذیرفته شده بودند مثل استفاده ابزاری از زنها برای فروش محصولات. الان چنین تبلیغاتی مورد انتقاد شدید قرار می گیرند ولی در آن زمان وجه تبلیغاتی خوبی برای برند داشت.
مثلا برای تبلیغ یک اجاق گاز با عکس یک خانم نوشته بود که تو با این اجاق گاز می توانی برای همسرت غذاهای خوشمزه بپزی و اورا راضی کنی. یک چنین آگهی الان می توند خیلی مورد حجوم منتقدان قرار گیرد.
محمد: آگهی ها بیشتر با ظاهر غربی بودن که به طراح آگهی ها برمی گشت. ما در این نمایشگاه به چند وجه تبلیغات در نشریه تهران مصور پرداختیم. یک ساختار شناسی تبلیغات که دکتر فرزاد مقدم به ما کمک کرد روی آثار ساختار شناسی کردیم و توضیح جامعی و کاملی در یکی از استیتمنت های نمایشگاه برای ما نوشت.
بعد دوم گرافیکی تبلیغاتی بوده که توسط کانون آگهی زیبا در تهران مصور به چاپ می رسید، که این بخش با کمک استاد مجید بلوچ انجام شد که خودشان هم در کانون آگهی زیبا فعالیت زیبا فعالیت جدی می کردن. و بعد از آن هم در کانون آگهی آوازه مشغول به کار شدند و برند های معتبر زیادی را طراحی کردند.
بعد دیگر بعد جامعه شناسی تبلیغ است. هر تبلیغی اثرگذاری متفاوتی در جامعه دارد می تواند نقش خودش را ایفا کند. مثل این که تبلیغی سکسیستی که می تواند استفاده ابزاری از زنها باشد تا تبلیغی که می تواند کاملا ضد مرد باشد حتی.
اعتراضاتی نسبت به زنان و نوع لباس و پوششان در آن زمان بوده؟
شیما: قطعا بود. این خشم به حدی بود که بعد از انقلاب می ریزند و دفتر کانون را آتش می زنند.
و خیلی از اسناد آنجا از دست می روند. و ما خیلی از اسنادی که الان توانستیم جمع آوری کنیم به سختی و با زحمت از آرشیوهای شخصی تا آرشیو کتابخانه ملی جمع شدند ولی باز هم کم و کاست دارند. متاسفانه در نگهداریش خیلی دقت نشده.
ولی ۴ حوزه مورد بررسی یعنی گرافیکی؛ جامعه شناختی، تبلغاتی و رسانه و راتیاطات می تواند کانون آگهی زیبا را در نشریه تهران مصور به تصویر بکشد و ما سعی کردیم از هر چهار بعد به فعالیت کانون آگهی زیبا توجه کنیم و چیز جامعی باشد.
یک سری آگهی ها که نمی شد گذاشته شود، تعدادی به صورت ساده و کوچک کنار هم گذاشته شدند و تعدادی قاب شده بودند. فرق اینها چه بود؟
طاهری پارسا: یکسری را نمی شد نمایش داد به خاطر پوشش یا نوع آگهی محصول بود. اما یک سری از اثار اصلش را داشتیم یعنی صفحه ای از مجله بود که قاب کردیم. ولی باقی را توانستیم از صفحات آرشیو شخصی یا کتابخانه ملی اسکن و سپس چاپ کردیم.
تعداد آثار اصلی که داشتیم زیاد بود ولی به دلیل یک سری محدودیت ها، مثل تبلیغات مشروب یا پوشش زنان یا حتی اسامی که در آن تبلیغ به کار رفته بود نمی شد نمایش داده شوند، یا مثلا در یک صفحه سه آگهی بود که خود آگهی کانون مشکلی نداشت اما آگهی های دیگر آن صفحه قابل نمایش نبود.
رقبای دیگری هم بودند البته خیلی زمان برد تا رقیب پیدا کند ولی همچنان آگهی زیبا جلوتر از بقیه بود. آنها تلاششان زیاد بود اما کانون آگهی زیبا با برند های معتبر اروپایی انگلیسی و فرانسوی قرارداد می نویسد از زیمنس و فیلیپس بگیر تا برندهای داخلی مثل داروگر. تاحدودی انحصاری شده بود کار با او. مثلا تلویزیون شابلورنس تا ۱۵ سال قرارداد انحصاری با کنون آگهی زیبا داشت. از دلایل اهمیت کانون آگهی زیبا پیشگامی و جهت دهی به کانونهای تبلیغاتی دیگر است.
مخبری: یک اصلی وجود دارد که می گوید یا باید اولین باشی یا بهترین و کانون آگهی زیبا هم اولین بود و هم بهترین و این به نقل از فعالیت در طول دوران حرفه ای و مهم تاریخ است. آدمهایی که الان در قید هستند مثل استاد بلوچ و جناب میرزایی این حرف را تایید می کنند و چیزی که مهمش می کند تهران مصور نشریه بسیار فعال در آن زمان بود که به صورت جدی و حرفه ای در عرصه رسانه کار می کرد و مخاطب خود را داشت و تلفیق یک کانون آگهی قدرتمند و یک رسانه پرنفوذ سبب این شد که مردم به کالاها و خدمات اقبال نشان دهند.
کانون آگهی زیبا با مجلات دیگر مثل زن روز و اطلاعات هفتگی نیز همکاری می کرد ولی عمده فعالیتش تا حدود سال ۴۲ و ۴۳ با تهران مصور بود. بعد از گذشت زمان کانون های آگهی دیگر منشعب شدند از آگهی زیبا. کسانی که در کانون آگهی زیبا کار را یاد می گرفتند و برای خودشان کانون تبلیغاتی می زدند مانند آوازه، کانون آگهی آوازه توسط برخی کارکنان کانون آگهی زیبا به وجود آمد. یا نیروهایی که در کانون آگهی زیبا بودند در کانون های دیگر با مبالغ بالاتر قرارداد می بستند مثل فاکوپا یا کانون آگهی کاسپین و … و تبدیل به رقیب می شدند.
در اصل کانون آگهی زیبا تحول جدی در عرصه تبلیغات در ایران ایجاد کرد و باعث ایجاد رقابت و افزایش کیفیت طراحی و آگهی و همچنین رشد جذب مخاطب شد.
بعد از انقلاب کار بیشتر کپی کاری می شود. اگر از من بپرسید می گویم تبلیغات در سال ۵۷ مرد.
طاهری پارسا: تا سالهای بعد از ۵۷ ما تبلیغاتی نداریم. بعد از انقلاب برای مبارزه با مصرف گرایی حتی بسته بندی اجناس را حذف می کنند. نه اسم برند و نه هیچ تبلیغاتی برایش انجام نمی شود و همه چیز از بین می رود. یک نکته مهم درباره کانون این بود که بعد از مدتی تبلیغات کنسرسیوم نفت را هم قبول می کند، در کنسرسیوم نفت خیلی از طراح ها از انگلیس می آمدند و تاثیر می گذاشتند روی کسانی که در کانون کار می کردند.
چقدر کارهایشان کپی کاری از اروپایی ها بود؟
طاهری پارسا: آگهی هایی که طراحی می کنند خیلی مطابقت دارد با آگهی های زیمنس که در آن زمان در اروپا منتشر می شدند و خیلی جاها کارها کپی کاری بودند ولی خیلی جاها سعی کردند با توجه به فرهنگ خودمان ایرانیزه کنند و در این زمینه خیلی موفق بودند.
مخبری: کانون یک سری نیروها داشت که تحلیلگر شرایط جامعه بودند. یک سری جامعه شناس وظیفشان سنجش میزان اقبال جامعه به یک کالا یا حتی امر مذهبی و غیر مذهبی بود و نسبت به آن یک تبلیغ را طراحی می کردند. مثلا تبلیغ یک بطری شراب را وقتی می خواستند طراحی کنند به این فکر می کردند چگونه این محصول را در بین حتی طبقه خنثی جامعه رواج دهیم. که نه مذهبی است و نه غیر مذهبی.
رویکرد تبلیغات آن زمان چه بود؟
مخبری: هر تبلیغی دارای یک شعاری و هر شعاری دارای یک پیام است. ما تمام تبلیغات در نمایشگاه را برایشان پیام شعار نوشتیم. که پیام این شعار چیست؟
طاهری پارسا: هر پیام شعار می تواند سه بخش داشته باشد یا باید هشدار دهنده باشد یا اطمینان بخش یا نوید بخش. بیشتر پیام شعارهای تبلیغات آن زمان اطمینان بخش بودند یعنی به مخاطب اطمینان می دادند که اگر این محصول را بخری این اتفاق برایت می افتد. دومیش نوید بخش بوده که دورنمای رویایی را در نظرمی گرفتند مثلا اگر این ماشین فورد را بخری ما یک ماشین پر از پول جایزه می دهیم. هشدار دهنده خیلی کم بود، کلا در فضای ایران ما هشدار دهنده کم داریم بیشتر اطمینان بخش هستند.
مخبری: دقیقا این به خاطر فضای جامعه است. ما ایرانی ها کلا سخت اعتماد می کنیم به همین دلیل تبلیغ دهنده دنبال ایجاد حس اطمینان در مخاطب است که اگر این را بخری زود خراب نمی شود. ما ایرانی ها هم از قدیم دنبال چیزی بودیم که عمر کند.
فکر می کنید تاثیر کانون آگهی زیبا در تبلیغات بعد از انقلاب به چه صورت بود. اصلا تاثیری داشت؟
مخبری: یک مسئله تاسف بار این است که بعد از انقلاب چیزی حدود ۱۰ سال طول کشید تا دوباره کانون های تبلیغانتی ایجاد شود. بعد از ایجاد این کانون ها نیامدند به دنبال کهن الگوی خود بگردند هیچ گذشته ای را قائل نشدند انگار که از صفر شروع کردند.
آنها به دنبال گذشته خود نرفتند که کانون آگهی زیابیی بود، فاکوپا یا کانون کاسپینی بود و هر کدام دارای یک سری تجربیات گرانبها در عرصه تولید به ویژه در عرصه رسانه و ارتباط با مردم بودند.
به خاطر همین رفتند به سمت کپی کاری و آفت کپی کردن این است که قدرت خلاقیت و تفکر را می گیرد همین الان همین طور است خیلی از تبلیغات کپی تبلیغات خارجی است و چیزی مناسب فضای کنونی جامعه خود طراحی نکرده اند. یعنی با توجه به فضای فرهنگی اجتماعی و اقتصادی و سایسی کنونی جامعه به تولید محتوای تبلیغاتی نمی پردازند.
ما خیلی چیزها از دست دادیم ما طراحان خوب را از دست دادیم. یا از ایران رفتند یا رفتند سراغ کارهای دیگر و دیگر در زمینه تبلیغات کار نکردند. امثال ممیز، گبرگیز، بیوک احمری.
البته شرکتهای تبلیغاتی در سالهای اخیر بیشتر به گرافیک و طراحی اهمیت می دهند اما هنوز سردرگمند. جالبست که هیچ کس نرفت سمت گذشته که این گذشته را کشف کند.
ما با این نمایشگاه خواستیم بگوییم این گذشته دارد به فراموشی سپرده می شود این گذشته بیشتر از جنبه تبلیغات در رسانه اهمیت دارد. جدای از نادیده گرفتن اهمیت تبلیغات در گذشته، اهمیت رسانه را نیز نمی بینید که چقدر مهم بودند و تلفیق یک رسانه با تبلیغات چقدر می تواند بر جامعه اثر گذار باشد.
اگر درگذشته یک مجله و یک تبلیغ بود امروز یک تلویزیون و کانون آگهی است، یک تصویر و یک بیننده وجود دارد یک مخاطب و تولید کننده محتوا است.
شاید به این دلیل است که امروزه رسانه پر مخاطب مثل تهران مصور نداریم. نه در شبکه های اجتماعی و نه در تلوزیون.
طاهری پارسا: شبکه های اجتماعی خیلی تاثیر گذارند و این ناراحت کننده است که تبلیغات خوبمان در نشریات الان کم اهمیت شده و خیلی کم پیش می آید که یک تبلیغ کاغذی خوب ببینیم. امروزه همه رفته اند دنبال تولید محتوا برای اینستاگرام و کمک گرفتن از اینفلوئنسر ها و ویدئو و اینها تبلیغات و تاثیرگذاریشان بیشتر از تبلیغ کاغذی شده است.
مخبری : بررسی کانون آگهی زیبا در تهران مصور هدفش دیدن گذشته درست برای رسیدن آینده ای دقیق است. شما آینده را بدون بررسی درست از گذشته ای که وجود داشته باشد نمی توانید داشته باشید. اینکه کانونهای اگهی چه مسیری را آمده اند چه تبلیغاتی به درد جامعه ایران خورده جامعه مصرفی ایران به چه کالایی رغبت نشان داده به چه مسئله ای واکنش نشان داده خیلی مهم است، شما نمی توانی بدون اینها یک تبلیغ خوب طراحی کنید. جدای از اینها اگر ندانی چه رسانه ای از دیرباز در ذهن جامعه تاثیر گذاشته نمی توانی تصمیم بگیری تبلیغت را کجا منتشر کنی یا رسانه درست برای تبلغت کجاست و به تبع نمی توانی مخاطب جدی خود را پیدا کنی. مشکل این است که مخاطب شناسی ندارند.
با توجه به صحبت های شما و فعالیت کانون آگهی، آن زمان به برند سازی بیشتر اهمیت داده می شد تا الان که فقط به دنبال بر سرزبانها افتادن اسمشان هستند.
قدرت برند سازی کانون آگهی زیبا باعت ماندگاری آن برند شد از کلینکس و تاید تا ریکا و … کانون حتی آگهی در تلویزیون هم داشت. اینها همه نشان می دهد وجود یک کانون آگهی حرفه ای چقدر در ماندگاری یک برند اثر بگذارد.
آیا شما فقط به دنبال نمایش این آثا بودید یا تحلیل هم کردید؟
ما برای هر آگهی یک پیام شعار و تاریخ انتشار نوشتیم و برای هر کدام تحلیل جداگانه نوشتیم یه جز اینها برای ترباط بیشتر مخاطب با آثار در چهار خوزه مختلف شامل برندشناسی و گرافیک و جامعه شناختی و رسانه سعی کردیم به سراغ بهترین افراد برویم. که هرکدام استیتمنت جدا برای نمایشگاه نوشتند. که کمک می کرد مخاطب با خواندن این چهار استیتمنت ارتباط بیشتری با اثار برقرار کنند و دقیقا متوجه شوند در چه فضایی قدم می زنند.
دنبال چاپ مقاله یا کتابچه کارتان نیستید؟
خیلی دنبالش هستیم. اگر فرصت نمایش اثار در خارج از کشور به دست آید می توانیم با گستردگی بیشتر کار کنیم. همین طور دوست داریم ۲۴۰ اثر قابل نمایشمان را به چاپ برسانیم.
استقبال از نمایشگاه چگونه بود؟ بعد از نمایشگاه چه پیامهایی گرفتید و چه بازخوردی از مخاطبین داشتید؟
مخبری: استقبال خوب بود چیزی فراتر از استقبال، جنس مخاطبان جسنجوگر بود مخاطبی که با هدف آمده بود. بیشتر دانشجوهای ارتباطات یا فعلان گرافیک بودند. قشر سوم علاقمندان حوزه پژوهش بودند. متاسفانه فعلان حوزه تبلیغات نبودند ماهم تبلیغ نداشتیم یا از کانونهای امروزی دعوت نکردیم.
میدانم که کانون های آگهی امروزی تلاشی برای شناخت از این گذشته نمی کنند.
فکر می کنم چنین نمایشگاههایی می تواند اثرگذار باشد قطعا نمایشگاه بعد می تواند بازخورد بهتری داشته باشد. بازخورد کسانی که فعال در زمینه گرافیک و مجلات بودند خیلی مثبت بود. ایرادی به شیوه پژوهش گرفته نشد. چون تا جایی که می شد سعی کردیم بر اساس شیوه های پژوهشی معتبر باشد.
چند نفری بودند که علاقه مند پژوهش و گرافیک بودند و دوست داشتند کار مارا از جهات دیگر ادامه دهند.
طاهری پارسا : فکر می کنیم یک نمایشگاه برای تاثیرگذاری کافی نباشد.
مخبری: ۷۰ سال از فعالیت کانون آگهی زیبا می گذرد و یک دوره ۴۰ ساله این کانون و اهمیت رسانه های چاپی پهلوی دوم فراموش شده بود. به همین خاطر برای دیگران تازگی داشت فعلا مخاطبها فقط دارند می بینند که چه چیزی بوده و برای علامت سوال زود است.
برای نمایشگاه بعدی آگهی زیبا را ادامه نمی دهیم. ما در نمایشگاه بعدی دنبال اهمیت و تفاوت رویکرد رسانه های چاپی در دوره پهلوی دوم هستیم. مثل کیهان، اطلاعات، مجلات زن روز و اطلاعات هفتگی. آن زمان یکسری مجلات زرد و رنگین نامه ها بودند و دیگرانی که اثرگذار بودند مثل کیهان و اطلاعات. میخواهیم اینها را از زاویه دیگر بررسی کنیم.
نمایشگاه بعدی محمد مخبری و شیما طاهری پارسا در شهریور ۹۸ در گالری دنا برگزار می شود.
گرافيست ها محشر بودند کجايند الان همه چيز از بين رفت همه چى