سینمافرهنگ

هر آنچه در مورد یک تیتراژ خوب لازم است بدانید.

تیتراژ و کار کردهای تیتراژ:

هر تیتراژی بسته به توانمندی و غنای تجربه سازنده آن می تواند در گونه های مختلف تصویری وبا بهره گبیری خلاقانه  از انواع متفاوت موسیقی و افکت های صوتی، رخ نماید:

همچنین کارکرد تیتراژ می تواند مانند یک تابلوی تذکار دهنده، عناصر مفهومی فیلم را به گونه ای هنرمندانه کد گذاری کند و در سیر ارتباطی مخاطب با روند روایتی و حسی فیلم و سریال ، رمزگشایی زیبایی شناسانه ای را برای تماشاگر ترتیب دهد، به گونه ای که مخاطب با این رمز گشایی در ساحت ادراکی، به حس لطیف زیبایی شناسانه و تجربه گسترده مفهومی فیلم دست یابد و از آن لذت ببرد. برای نیل به این کارکرد، معمولا صحنه هایی نسبتا پیچیده و دشوار یاب در تیتراژ به کار گرفته می شوند که به مرور، با سپری شدن قسمت به قسمت فیلم، تماشاگر به تدریج، مفهوم آن را درک می کند.

در مقابل، تیتراژ برخلاف این کارکرد، می تواند کارکردی متضاد داشته باشد؛ بدین صورت که با بهره گیری از عناصر احساسی، گستره مفهومی فیلم را به صورت موجز، با استفاده از عنصر تکرار،در دل و جان تماشاگر نفوذ دهد. برای فراهم آوردن این کارکرد نیز صحنه هایی در تیتراژ، به کار گرفته می شود که از همان ابتدا، مفهوم ان برای مخاطب روشن باشد و با تکرار آن درقسمت های مختلف سریال ، این مفهوم برایش باز تاکید می گردد.

در نوع دیگری از کارکرد، بابهره گیری از عناصر تماتیک فیلم،سطح ادراکی وی به گونه ای، درگیر می شود. کارکردهای فوق الذکر و طیف گسترده دیگری از کارکردها توان بالقوه تیتراژ است و در فرایند هنری از ساحت و اندیشه هنرمند بروز می یابد و در تمامیت یک فیلم، آن را کمال می بخشد.

تیتراژ به منزله ورودی فیلم است که آستانه ورود به دنیای فیلم را نوید می دهد. از آنجا که در تیتراژ،هنوز هم ذات پنداری کامل شکل نگرفته و مخاطب در دنیای فیلم پرت نشده است،می تواند به دور از وجوه منفی هم ذات پنداری که در بحث های ساختار شناسانه بر آن تاکید می شود، در ساحت ادراکی نابی قرار گیرد وبر لایه های ژرف فیلم وقوف یابد.

در واقع یک تیتراژ خوب ما را از احساسات خامی که یک فیلم می تواند تماشاگر را بدان گرفتارنماید می رهاند

و ساختارهای درونی تری را فرا رویمان می گشاید تا بتوانیم در آغاز فیلم،از آنآگاهشویم و هنگام تجربه داستانی فیلم و جلوه های متنوع بصری آن، در عین بهره مندی از دنیای فیلم،فراتر از فیلم سر بر کشیم و با اشراف بر دنیای فرمال فیلم، به دنیای اندیشگی آن وارد شویم.تیتراژ نه تنها در آغاز فیلم، بلکه معمولا در انتهای فیلم نیز با تغییراتی متناسب، تکرار می شود.همچون تیتراز آغازین ، تیتراژ پایانی نیز پس از تجربه داستانی، ما را وا می دارد کههمچنان دنیای اندیشگی و معناییفیلم را فرا خوانیم و پس از انتهای قصه، سطوح والای آن را مایه تفکر و تامل قرار دهیم.

این نوع نگاه به تیتراژ در حقیقت، با رویکرد هنر دینی بسیار همخوان است و زمینه ارتقای فیلم به یک متن معنوی را فراهم می نماید.

تفاوت تیتراژ آغازین و پایانی:

تیتراژ آغازین و پایانی اگرچه در یک بسته ارائه می شوند، اما هر کدام کارکرد و وظیفه جداگانه دارند که به آن اشاره شد.

الف. همان طوری که پیش تر اشاره شد، کارکرد تیتراژ آغازین، ترکیبی از فضاسازی و اطلاع رسانی اشت،اما تیتراژ پایانی صرفا با هدف اطلاع رسانی طراحی می شود.البته شیوه اطلاع رسانی این دو هم متفاوت است؛ اطلاع رسانی آغازین، موجز و نمادین است، اما در تیتراز پایانی، با هدف ارائه شناسنامه کامل اثر، اطلاعات منتقل می شود وتقدم ارائه اطلاعات، ماهیت نمایشی و هنری ندارد. در تیتراژ آغازین، براساس اهمیت و نقش افراد در تولید اثر، ترتیب نمایش نام آتها مشخص می شود.

ب.مدت زمان تیتراز آغازین کوتاه تر از تیتراژ پایانی است.در آغازین با دو کارکرد فضاسازی و اطلاع رسانی مواجهیم و ناچاریم در کمترین زمان، فضا را آماده و اطلاعات مهم را ارائه کنیم. چراکه تماشاگر برای دیدن تیتراژ،پا به سینما نگذاشته است! پر گویی و دارز شدن تیتراژ آغازین، به سر بردن حوصله تماشاگر است.اما در تیتراژ پایانی محدودیتی نیست.بیشتر تماشاگران عادی به محض شروع آن صندلی سینما را ترک می کنند.تیتراژ پایانی بری مخاطبان خاص است که پی جوی شناخت دست اندر کاران تولید فیلم هستند.

تیتراژ آغازین می خواهد تماشاگر را نسبت به تماشای فیلم،راغب کند و با طولانی تر شدن تیتراژ آغازین، انگیزه سازی رنگ می بازد که هیچ، مخاطب را خسته و کسل به نمای معرف فیلم می سپارد.معمولا زمان تیتراژ آغازین فیلم های سینمایی را حدود سه تا پنج درصد زمان کل فیلم در نظر می گیرند،اما سقف تحمل تماشا گر دست بالا تا سه دقیقه است وبیش ازاین ملال آورمی شود.

ج. در تیتراژ آغازین، مدت زمانی که اسامی در صفحه ثابت می مانند، به اندازهای است که تماشاگر بتواند آن کلمات و عناوین را با دهان بازف بلند بلند خواند، اما در تیتراژ پایانی، مرور کلمات با چشم کافی است.

د. درتیتراژ آغازین به دلیل بهره برداری نمایشی(فضا سازی) یا تبلیغاتی از اسامی افراد مهم در تولید فیلم یا برنامه، نام آنها در قاب های جداگانه حک می شود، اما در پایانی اینگونه نیست و ممکن است چند اسم و عنوان در یک قاب چیده یارل شوند.همان طوری که پیش تر هم اشاره شد در تیتراژ آغازین،اسامی کلیدی آورده می شود و لازم است ، روی آنها تاکید شود.البته همین اسامی کلیدی ممکن است در تیتراژ پایانی، همراه با سایر اسامی، تکرار و رل شوند که صرفا برای کارکرد شناسنامه ای تیتراژ پایانی است.

ه .جنس حروف در تیتراژ های آغازین  پایانی متفاوت است و البته تابعی از کارکرد آنها. حروف در آغازین بهدلیل داشتن قاب های جداگانه، درشت تر و بزرگ تر از حروف در تیتراژ پایانی است. این دو از حروف متفاوت،امامتناسب بهره می برند.در این باره در بخش هماهنگی حروف در تیترازهای آغازین و پایانی،به صورت مفصل صحبت خواهد شد.

 

ویژگیهای تیتراژ خوب:

تیتراژ خوب، تیتراژی است که مناسب باشد. تیتراژ مناسب، تیتراژی است که ایده آن با موضوع و مضمون فیلم یا برنامه هماهنگی داشته باشد.ایده، ستون فقرات و اصلی ترین نکته تیتراژ است و تا زمانی که این بخش(ایده) شکل نگیرد،تیتراژ ، فرم محضی است که با اندکی تغییر، برای هر اثر سینمایی یا تلویزیونی به کار گرفته خواهد شد.تیتراژ فرم گرا با نگاه چند باره، بی محتوایی خودرا لو می دهد.این نکته به ویزه درمجموعه های تلویزیونی حائز اهمیت است و لحاظ کردن آن، سبب می شود نه فقط تیتراژ در نمایشهای مکرر، خسته کننده وتکراری نشود، بلکه امکان رمز خوانی ها و رمز گشایی های جدید را برای مخاطب فراهم می سازد.در ادامه به بررسی 9 ویژگی یک تیتراژ خوب می پردازیم:

1-خلاقیت

ویژگی اصلی تیتراز موفق است.اساسا خلاقیت جز لاینفک هر اثر هنری بدیع و رمز ماندگاری آن است و همین خلاقیت است که عمق نگاه حرفه ای یک هنرمند را می سازد، اما بایستی قبول کرد این واژه بیش از حدکلی است.به ویژه اینکه دچار سلیقه زدگی هم شده است.خلاقیت در هر یک از بخشهای تیتراژمی تواند نمود داشته باشد.مانند رنگ بندی، پرداخت سینمایی، زمان بندی،تدوین،اتصال و….اما نباید فراموش کرد که هر ایده خلاقانه ای اگر به شیوه متناسب با آن اجرا نشود، بارز و برجسته نخواهد شد.داشتن ایده خلاقانه با به کار گیری درست، دیده و درک خواهد شد.

2- فضا سازی:

یکی دیگراز ویژگیهای یک تیتراژ خوب، هماهنگی فضاسازی و موسیقیایی آن با فیلم است. تیتراژ بایستی جنس و ریخت بصری فیلم را مصور کند، به طوری که دیدن تیتراژ تداعی کردن فیلم باشد.البته این فضاسازی به این معنا نیست که تیتراژ فقط انتهای فیلم را لو می دهد یا اینکه نقاط کلیدی داستان فیلم را رو کند، بلکه منظور یکی شدن بافت بصری فیلم و تیتراژ است.جنس و بافت بصری تیتراژ بایستی فضای فیلم را به تماشاگر منتقل کند و اجازه دهد که تماشاگر بتئاند با فضای فیلم آشنا شود.ا نمونه های موفق فضا سازی ، می توانیم به تیتراژ فیلم سرگیجه(آلفرد هیچکاک-1958) اشاره کنیم.

3- اتصال تیتراژ به فیلم:

یک تیتراژ خوب بایستی متصل به فیلم احساس شود ونه جدا شده از آن.این اتصال صرفا فیزیکی نیست، بلکه به لحاظ بصری و روایی نیز در ذهن مخاطب و تماشاگر باید متصل دیده شود.معمولا این گونه استکه آخرین نمای تیتراژ با یکی از شیوه های انتقال تصویری(دیزالو،کات،فیدو…) به نخستین نمای فیلم پیوند زده می شودو کمت چیدمان بصری این دو نما با هم تراز می شود.منظور از اتصال به فیلم، بیشتر متوجه تیتراژ آغازین است که به بهتر دیدهشدن آن کمک می کند.

4- تناسب نوع حروف با فضای فیلم:

تناسب نوع و جنس حروف با ایده تیتراژ و فضای فیلم یا برنامه، ویژگی قابل توجه دیگری است که به بهتر شدن تیتراژ کمک می کند.نوع حروف یا فونتی که در تیتراژ اغازین یا تیتراژ پایانی به کار می رود، بخشی از فضا سازی بصری و مفهومی تیتراژ است.وقتی صحبت از تناسب حروف با فضای فیلم می شودف تاکید روی همین اصل است که صرفا به جنس و طراحی حروف توجه نشود.

 

5-هماهنگی تیتراژ آغازین و پایانی:

اگر چه تیتراژ پایانی و آغازین دو کارکرد متفاوت دارند، ولی از آنجایی که در یک بسته با هم ارائه می شوند، به لحاظ فرمی و محتوایی ازیک خانواده محسوب می شوند.هم جنس بودن این دو را در شیوه اتصال به اثر هم می توان نشان داد.بدین معنا که نحوه اتصال و شیوه انتقال آخرین نمای تیتراژ آغازین به نخستین نمای فیلم یا برنامه،با نحوه اتصال و شیوه انتقال آخرین نمای فیلم یا برنامه به نخستین نمای تیتراژ پایانی هماهنگ و هم آواباشد.

7- زمان بندی تیتراژ:

از دیگر ویژگیهای یک تیتراژ مناسب، داشتن زمان مناسب 0به ویژه در تیتر آغازین) است. تیتراژ نه بسیار مطول و دراز است و نه بسیار کوتاه و ناقص.

اگر زمان تیتراژ به درستی تنظیم نشود، حتی اگر از ایده و پرداخت سینمایی یا تلویزیونی خوبی هم برخوردار نباشد،باز نمی تواند موفقیت بدست آورد.یک تیتراژ موفق ، در ظرف زمانی مناسب، ماندگار خواهد شد.زمانبندی تیتراژ (آغازین وپایانی) ااز دو منظر قابل بحث است؛نخست : زمان کل تیتراژ چگونه باشد و به چه میزان؟ که نه تماشاگر را خسته نکند نه سر در گم. دوم: زمان هر یک از قاب های حامل نوشتار چه مقدار باشد تا تماشاگر بتواند آن را درک کند.در مجموع این ریتم کلی تیتراژ است که زمان را تعریف می کند نه فرمول های از پیش تعیین شده.

8- تصویر؛ هماهنگ با صدا:

در یک تیتراژ موفق، تصویر و صدا هماهنگ هستند.صدا وحرکت،دووجه ممیزه اصلی گرافیگک سینمایی و چاپی است وحضور صدا در تیتراز از آن رو مهم است که می خواهد در فرم نمایشی-تجسمی ارائه و دریافت شود.نباید پنداشت که صدا در طراحی تیتراژ،عنصر تزیینی و فاقد بیان نمایشی است.اگر صدا، انگیزه وعامل جذابیت باشد نشانه ضعف تیتراژ نیست.مهم این است که صدا با کلیت اثر گرافیکی نباید تضاد داشته باشدو این دو(صدا و تصویر)در کنار هم وصله ناجور نباشد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا